کلمه جو
صفحه اصلی

retell

انگلیسی به فارسی

توضیح دهید


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: retells, retelling, retold
مشتقات: retelling (n.)
• : تعریف: to tell again, esp. a story or account.

- A story often changes when it is retold.
[ترجمه ترگمان] زمانی که بازگو می شود یک داستان اغلب تغییر می کند
[ترجمه گوگل] داستان اغلب زمانی تغییر می کند که آن را بازگو کند

• tell again, relate again, narrate again
if you retell a story, you write it, tell it, or present it again, often in a different way from its original form.

جملات نمونه

1. The students had to retell the story in their own words.
[ترجمه ترگمان]دانش آموزان مجبور بودند داستان را با کلمات خودشان ادا کنند
[ترجمه گوگل]دانش آموزان مجبور بودند داستان را با کلمات خود دوباره بیان کنند

2. Lucilla often asks her sisters to retell the story.
[ترجمه ترگمان]Lucilla اغلب از خواهرهایش می خواهد که داستان را بازگو کنند
[ترجمه گوگل]Lucilla اغلب از خواهرانش خواسته است که داستان را دوباره به آنها بگویند

3. Retell the story in English.
[ترجمه ترگمان]داستان را به زبان انگلیسی تعریف کنید
[ترجمه گوگل]داستان را به انگلیسی تکرار کنید

4. People can retell and record their stories, preserving the life they knew for those they leave behind.
[ترجمه ترگمان]مردم می توانند داستان های خود را ثبت و ضبط کنند، و زندگی را حفظ کنند و از زندگی که پشت سر می گذارند، محافظت کنند
[ترجمه گوگل]مردم می توانند داستان های خود را بازگو کنند و ضبط کنند و زندگی را که آنها را برای کسانی که پشت سرشان می دانند حفظ کنند

5. The teacher required us to retell the text with our own words.
[ترجمه ترگمان]معلم ما را ملزم کرد که متن را با کلمات خودمان حل کنیم
[ترجمه گوگل]معلم ما را وادار کرد تا متن را با کلمات خودمان بازگو کنیم

6. At that time, more than retell articles, my mind side fantasy, side soliloquize situation thing is much.
[ترجمه ترگمان]در آن زمان، بیش از retell مقاله، ذهن من، خیال پردازی به سمت چپ، چیز زیادی است
[ترجمه گوگل]در آن زمان، بیش از مقالات، فیزیک ذهن من، وضعیت طرف مقابل، خیلی زیاد است

7. After the questions one student will retell the story.
[ترجمه ترگمان]بعد از سوالات، یکی از دانش آموزان داستان را تعریف خواهد کرد
[ترجمه گوگل]پس از سوالات، یک دانش آموز داستان را دوباره بیان می کند

8. Retell what happened on the island one early morning in autumn.
[ترجمه ترگمان]اتفاقی که توی جزیره افتاد یک روز صبح زود در پاییز
[ترجمه گوگل]یک صبح زود در پاییز چه اتفاقاتی در جزیره افتاد

9. Try to retell the story in your own words.
[ترجمه ترگمان]سعی کنید داستان را به زبان خودتان بیان کنید
[ترجمه گوگل]سعی کنید داستان را با کلمات خودتان دوباره بسط دهید

10. Come to the front and retell the story.
[ترجمه ترگمان]بیا جلو و داستان رو روشن کن
[ترجمه گوگل]بیا به جلو و داستان را بازگو کنید

11. The teacher asked the students to retell the story they just read.
[ترجمه ترگمان]معلم از دانش آموزان خواست تا داستانی را که فقط می خوانند هجی کنند
[ترجمه گوگل]معلم از دانشجویان خواسته است تا داستانهایی را که آنها فقط بخوانند، به صورت مجزا بیان کنند

12. Retell briefly the story of William Tell.
[ترجمه ترگمان]داستان ویلیام به اختصار حکایت می کند
[ترجمه گوگل]به طور خلاصه داستان ویلیام راد

13. Use the following words to retell the story.
[ترجمه ترگمان]از کلمات زیر برای تایید داستان استفاده کنید
[ترجمه گوگل]از واژه های زیر استفاده کنید تا داستان را بازگو کنید

14. Could you retell me the story?
[ترجمه ترگمان]میشه داستان رو بهم بگی؟
[ترجمه گوگل]می توانید این داستان را به من بگویید؟

پیشنهاد کاربران

باز گو کردن به صورت مجدد یا متفاوت

دوباره گویی کردن

بلغور کردن


کلمات دیگر: