• excellent, great, good (american slang)
good deal
انگلیسی به انگلیسی
جملات نمونه
1. It must cost a good deal to live here.
[ترجمه hossein] زندگی کردن اینجا بایدهزینه زیادی داشته باشد
[ترجمه ترگمان]زندگی کردن اینجا باید هزینه خوبی داشته باشد[ترجمه گوگل]این باید هزینه خوبی برای زندگی در اینجا داشته باشد
2. I have tried to pack a good deal into a few words.
[ترجمه ترگمان]سعی کردم چند کلمه حرف بزنم
[ترجمه گوگل]من سعی کردم یک معامله خوب را با چند کلمه بسته کنم
[ترجمه گوگل]من سعی کردم یک معامله خوب را با چند کلمه بسته کنم
3. Football arouses a good deal of passion among its supporters.
[ترجمه ترگمان]فوتبال شور و اشتیاق زیادی را بین طرفداران خود بروز می دهد
[ترجمه گوگل]فوتبال هیجان خوبی در میان طرفدارانش ایجاد می کند
[ترجمه گوگل]فوتبال هیجان خوبی در میان طرفدارانش ایجاد می کند
4. She's suffered a good deal of misfortune over the years.
[ترجمه ترگمان]در این سال ها از بدشانسی و بدبختی رنج می برد
[ترجمه گوگل]او در طول سالها به خوبی از بدبختی رنج می برد
[ترجمه گوگل]او در طول سالها به خوبی از بدبختی رنج می برد
5. They are bandying her name about a good deal.
[ترجمه ترگمان]آن ها اسم او را مبادله می کنند
[ترجمه گوگل]آنها نام او را در مورد یک معامله خوب مورد آزمایش قرار می دهند
[ترجمه گوگل]آنها نام او را در مورد یک معامله خوب مورد آزمایش قرار می دهند
6. He knew a good deal more than I did.
[ترجمه ترگمان]او از من بیشتر می شناخت
[ترجمه گوگل]او بیشتر از آنچه من انجام داد، می دانست
[ترجمه گوگل]او بیشتر از آنچه من انجام داد، می دانست
7. A good deal of my time is taken up with reading critical essays and reviews.
[ترجمه ترگمان]زمان زیادی را صرف خواندن مقالات انتقادی و مرور می کنم
[ترجمه گوگل]یک معامله خوب از زمان من با خواندن مقالات انتقادی و بررسی انجام شده است
[ترجمه گوگل]یک معامله خوب از زمان من با خواندن مقالات انتقادی و بررسی انجام شده است
8. I gained a good deal of enlightenment from him.
[ترجمه ترگمان]من از او روشن فکری کردم
[ترجمه گوگل]من مقداری روشنگری از او به دست آوردم
[ترجمه گوگل]من مقداری روشنگری از او به دست آوردم
9. The new law met with a good deal of opposition at local level.
[ترجمه ترگمان]قانون جدید با بسیاری از مخالفان در سطح محلی آشنا شد
[ترجمه گوگل]قانون جدید با مخالفت خوبی در سطح محلی ملاقات کرد
[ترجمه گوگل]قانون جدید با مخالفت خوبی در سطح محلی ملاقات کرد
10. He devoted a good deal of attention to the problem.
[ترجمه ترگمان]او توجه زیادی به این مساله کرد
[ترجمه گوگل]او توجه زیادی به این مسئله داشت
[ترجمه گوگل]او توجه زیادی به این مسئله داشت
11. She's married to a man a good deal older than herself.
[ترجمه ترگمان]با مردی ازدواج کرده که خیلی از خودش بزرگ تر است
[ترجمه گوگل]او با یک مرد قرارداد خوبی را نسبت به خودش ازدواج کرده است
[ترجمه گوگل]او با یک مرد قرارداد خوبی را نسبت به خودش ازدواج کرده است
12. The new play has attracted a good deal of criticism.
[ترجمه ترگمان]نمایش جدید بسیاری از انتقادات را به خود جلب کرده است
[ترجمه گوگل]این بازی جدید انتقادات زیادی را به خود جلب کرده است
[ترجمه گوگل]این بازی جدید انتقادات زیادی را به خود جلب کرده است
13. The hospital receives a good deal of money in donations.
[ترجمه ترگمان]این بیمارستان مقدار زیادی پول نقد دریافت می کند
[ترجمه گوگل]بیمارستان مقداری پول در کمک های مالی دریافت می کند
[ترجمه گوگل]بیمارستان مقداری پول در کمک های مالی دریافت می کند
14. A good deal of work is still outstanding.
[ترجمه ترگمان]یک معامله خوب هنوز هم برجسته است
[ترجمه گوگل]یک معامله خوب کار هنوز عالی است
[ترجمه گوگل]یک معامله خوب کار هنوز عالی است
پیشنهاد کاربران
معامله خوب
حجم زیاد
یا
حجم زیادی از
He spend a good deal of time playing video games
یا
حجم زیادی از
He spend a good deal of time playing video games
بی اندازه، خیلی، بسی
مقدار زیاد ، بخش عمده
I saw a good deal of France on my vacation
I saw a good deal of France on my vacation
به قیمت خوبی خریدن
به قیمت مناسب خریدن
به قیمت مناسب خریدن
کلمات دیگر: