کلمه جو
صفحه اصلی

bright side

انگلیسی به انگلیسی

• good side, positive aspect

جملات نمونه

1. Look on the bright side - no one was badly hurt.
[ترجمه ترگمان]نیمه پر لیوان رو نگاه کن هیچ کس بد صدمه ندیده
[ترجمه گوگل]به سمت روشن نگاه کنید - هیچ کس به شدت صدمه دیده بود

2. Look on the bright side.
[ترجمه ترگمان]نیمه پر لیوان رو ببین
[ترجمه گوگل]خوش بین باش

3. Look on the bright side - at least you learned something from the experience.
[ترجمه ترگمان]نیمه پر لیوان رو ببین حداقل یه چیزی از روی تجربه یاد گرفتی
[ترجمه گوگل]به سمت روشن نگاه کنید - حداقل چیزی را از تجربه یاد گرفتهاید

4. Come on, try to look on the bright side.
[ترجمه ترگمان]زودباش، سعی کن نیمه پر لیوان رو نگاه کنی
[ترجمه گوگل]بیا، سعی کنید به سمت روشن نگاه کنید

5. But look on the bright side: we've finally found a way of getting rid of Liverpool, too.
[ترجمه ترگمان]اما به جنبه روشن نگاه کن: بالاخره راهی برای خلاص شدن از لیورپول پیدا کردیم
[ترجمه گوگل]اما در نگاه روشن، ما در نهایت راهی برای خلاص شدن از لیورپول پیدا کردیم

6. Still; look on the bright side: they'd have to order another one.
[ترجمه ترگمان]با این حال، نیمه پر لیوان را نگاه کن، باید یکی دیگر سفارش بدهند
[ترجمه گوگل]هنوز؛ به سمت روشن نگاه کنید و آنها را مجبور به سفارش یکی دیگر

7. Look on the bright side, Cuz.
[ترجمه ترگمان]نیمه پر لیوان رو ببین، برا همین
[ترجمه گوگل]به سمت روشن نگاه کنید، Cuz

8. Few people look at the bright side of impromptu, outdoor conversations with hibernating neighbors.
[ترجمه ترگمان]افراد کمی به جنبه روشن و روشن و گفتگوهای بیرون از خانه با همسایگان به خواب زمستانی نگاه می کنند
[ترجمه گوگل]تعداد کمی از مردم به سمت درخشان بی نظیر، مکالمات در فضای باز با همسایگان خواب زمستانی نگاه می کنند

9. On the bright side, conditions at Nagashima have improved.
[ترجمه ترگمان]در طرف روشن، شرایط at بهبود یافته است
[ترجمه گوگل]در جهت روشن، شرایط در Nagashima بهبود یافته است

10. On the bright side, Smits scored 19 fewer points than he did the last time the teams played.
[ترجمه ترگمان]در کنار روشن، Smits ۱۹ امتیاز کم تر از آخرین باری که تیم ها بازی کردند را به ثمر رساند
[ترجمه گوگل]در سمت روشن، اسمیت 19 امتیاز کمتر از آخرین بار تیم بازی کرد

11. Hey, look on the bright side, at least it gives them a head start for their biology GCSEs.
[ترجمه ترگمان]هی، نیمه پر لیوان رو ببین، حداقل این براشون یه شروع به سبک biology می کنه
[ترجمه گوگل]هی، به سمت روشن نگاه کن، حداقل آن را به آنها برای شروع GCSEs زیست شناسی آنها آغاز می شود

12. On the bright side, Smits scored 19 less points than he did the last time the teams played.
[ترجمه ترگمان]در کنار روشن، Smits ۱۹ امتیاز کم تر از آخرین باری که تیم ها بازی کردند را به ثمر رساند
[ترجمه گوگل]در سمت روشن، Smits 19 امتیاز کمتر از آخرین بار تیم بازی کرد

13. She would look on the bright side.
[ترجمه ترگمان]به نیمه پر لیوان نگاه می کرد
[ترجمه گوگل]او به سمت روشن نگاه می کند

14. This is the bright side of extreme free enterprise.
[ترجمه ترگمان]این قسمت روشن شرکت کاملا آزاد است
[ترجمه گوگل]این جبهه روشن سرمایه گذاری آزاد است

15. Look on the bright side, Tim. Things could be a lot worse.
[ترجمه ترگمان]نیمه پر لیوان رو ببین، تیم اوضاع میتونه خیلی بدتر از این باشه
[ترجمه گوگل]به سمت روشن، تیم نگاه کن چیزها می تواند خیلی بدتر باشد

پیشنهاد کاربران

نیمه پر لیوان

جنبه مثبت قضیه


کلمات دیگر: