کلمه جو
صفحه اصلی

envied


محسود

انگلیسی به فارسی

حسادت، غبطه خوردن، حسد بردن به


جملات نمونه

1. everyone envied iraj
همه به ایرج رشک می بردند.

2. he has always envied others' good luck
او همیشه به نیکبختی دیگران غبطه خورده است.

پیشنهاد کاربران

رشک برانگیز


کلمات دیگر: