بطورخوش اهنگیاموزون، چنانکه بگوش خوش صداباشد
harmoniously
بطورخوش اهنگیاموزون، چنانکه بگوش خوش صداباشد
انگلیسی به انگلیسی
• in agreement, compatibly; melodiously, tunefully, with a pleasant sound
جملات نمونه
1. the two friends lived together perfectly harmoniously
دو دوست با سازگاری کامل با هم زندگی می کردند.
2. The idea that the United States could harmoniously accommodate all was a fiction.
[ترجمه ترگمان]این ایده که ایالات متحده می تواند به طور هماهنگی همه چیز را تطبیق دهد یک داستان تخیلی بوده است
[ترجمه گوگل]ایده ای که آمریکا می تواند هماهنگ سازی کند، داستانی بود
[ترجمه گوگل]ایده ای که آمریکا می تواند هماهنگ سازی کند، داستانی بود
3. To live together harmoniously as men and women is an achievement.
[ترجمه ترگمان]زندگی مشترک به صورت هماهنگی مردان و زنان یک دستاورد است
[ترجمه گوگل]زندگی باهم هماهنگ به عنوان مردان و زنان یک دستاورد است
[ترجمه گوگل]زندگی باهم هماهنگ به عنوان مردان و زنان یک دستاورد است
4. The intention was that the commission would work harmoniously with local planning authorities and form an important addition to the planning machinery.
[ترجمه ترگمان]قصد این بود که کمیسیون بطور هماهنگ با مقامات برنامه ریزی محلی کار کند و یک ضمیمه مهم برای ماشین آلات برنامه ریزی ایجاد کند
[ترجمه گوگل]هدف این بود که کمیسیون با هماهنگی با مقامات برنامه ریزی محلی همکاری کند و علاوه بر مهمترین ابزار برنامه ریزی،
[ترجمه گوگل]هدف این بود که کمیسیون با هماهنگی با مقامات برنامه ریزی محلی همکاری کند و علاوه بر مهمترین ابزار برنامه ریزی،
5. They worked very harmoniously together.
[ترجمه ترگمان]آن ها به طور هماهنگی با یکدیگر کار می کردند
[ترجمه گوگل]آنها باهم هماهنگ با هم کار کردند
[ترجمه گوگل]آنها باهم هماهنگ با هم کار کردند
6. Little donkeys with harmoniously tinkling bells thread their way among the throngs and leaving the bazaar.
[ترجمه ترگمان]الاغ ها با صدای موزون زنگوله های خود را در میان جمعیت جمع می کردند و از بازار بیرون می رفتند
[ترجمه گوگل]الاغ های کوچک با زنگ های هماهنگ نازک در میان قومندان و خروج از بازار
[ترجمه گوگل]الاغ های کوچک با زنگ های هماهنگ نازک در میان قومندان و خروج از بازار
7. How are our wines and Mediterranean gastronomy combined harmoniously?
[ترجمه ترگمان]wines و Mediterranean چگونه به طور هماهنگ با هم ترکیب می شوند؟
[ترجمه گوگل]چطور شراب ما و غذاهای دریایی مدیترانه هماهنگ می شوند؟
[ترجمه گوگل]چطور شراب ما و غذاهای دریایی مدیترانه هماهنگ می شوند؟
8. Neo - Daoism must develop harmoniously with modern Neo - Confucianism and modern Daoism.
[ترجمه ترگمان]نئو - باید به طور هماهنگی با Confucianism جدید و Daoism مدرن توسعه یابد
[ترجمه گوگل]نئو دائوئیسم باید هماهنگ با مدرن نئو کنفوسیوس و دائومین مدرن باشد
[ترجمه گوگل]نئو دائوئیسم باید هماهنگ با مدرن نئو کنفوسیوس و دائومین مدرن باشد
9. Taste Ample and generous, combining harmoniously freshness and strength . Long final.
[ترجمه ترگمان]طعم فراوان و سخاوتمندانه، ترکیب هماهنگی و استحکام به طور هماهنگ آخرین دیدار
[ترجمه گوگل]طعم کثیف و سخاوتمندانه، ترکیبی از هماهنگی طراوت و قدرت طولانی نهایی
[ترجمه گوگل]طعم کثیف و سخاوتمندانه، ترکیبی از هماهنگی طراوت و قدرت طولانی نهایی
10. Sweet fruIt'sits harmoniously with firm but ripe tannins. Rich and generously textured.
[ترجمه ترگمان]fruit شیرین به طور سازگار با firm ولی tannins آماده است ثروتمند و سخاوتمندانه
[ترجمه گوگل]فیبر شیرین به طور هماهنگ با تانن های قوی، اما رسیده است غنی و سخاوتمندانه بافت
[ترجمه گوگل]فیبر شیرین به طور هماهنگ با تانن های قوی، اما رسیده است غنی و سخاوتمندانه بافت
11. At the E end of the gardens is one of the most harmoniously and perfectly proportioned buildings in Prague.
[ترجمه ترگمان]در انتهای باغ، یکی از زیباترین و perfectly ساختمان های پراگ قرار دارد
[ترجمه گوگل]در پایان E از باغ ها یکی از سازگارترین و کامل ترین ساختمان های پراگ است
[ترجمه گوگل]در پایان E از باغ ها یکی از سازگارترین و کامل ترین ساختمان های پراگ است
12. He also stated that the Corsican economy could develop harmoniously around the tourism industry.
[ترجمه ترگمان]وی همچنین اظهار داشت که اقتصاد کرسی می تواند به طور هماهنگی در اطراف صنعت گردشگری توسعه یابد
[ترجمه گوگل]او همچنین اظهار داشت که اقتصاد کورسیکا می تواند هماهنگ در سراسر صنعت گردشگری توسعه دهد
[ترجمه گوگل]او همچنین اظهار داشت که اقتصاد کورسیکا می تواند هماهنگ در سراسر صنعت گردشگری توسعه دهد
13. Once again, Blue falls into step with Black, perhaps even more harmoniously than before.
[ترجمه ترگمان]یک بار دیگر، آبی به سرعت با به لک می افتد، شاید حتی بیشتر از قبل به طور هماهنگی
[ترجمه گوگل]یک بار دیگر، آبی به مرحله با سیاه می رسد، شاید حتی هماهنگ تر از قبل
[ترجمه گوگل]یک بار دیگر، آبی به مرحله با سیاه می رسد، شاید حتی هماهنگ تر از قبل
14. The monks wore coarse linen habits which surely blended harmoniously with the surrounding natural tones.
[ترجمه ترگمان]راهبان عادات خشنی داشتند که مطمئنا به طور هماهنگی با صداهای طبیعی اطراف مخلوط می شدند
[ترجمه گوگل]راهبان عادات کتانی خشن را پوشیدند که مطمئنا هماهنگ با زنگ های طبیعت اطراف آن هماهنگ شده بود
[ترجمه گوگل]راهبان عادات کتانی خشن را پوشیدند که مطمئنا هماهنگ با زنگ های طبیعت اطراف آن هماهنگ شده بود
پیشنهاد کاربران
هماهنگی
با توافق
هماهنگ گونه
متوازن
متوازن
هماهنگ
کلمات دیگر: