1. Miraculous powers . . . divination, automatic writing, telepathy.
[ترجمه ترگمان]قدرت پیشگویی، پیشگویی، writing اتوماتیک
[ترجمه گوگل]قدرت فوق العاده ای طلسم، نوشتن اتوماتیک، تله پاتی
2. Most clairvoyants restrict themselves to the pictures for divination.
[ترجمه ترگمان]بیشتر clairvoyants می توانند خود را به تصاویر پیش گویی محدود کنند
[ترجمه گوگل]اکثر اژدهایان خود را به تصاویر برای غرور محدود می کنند
3. Butto see Gnosticism principally in terms of divination and prognostication is to fail to understand it.
[ترجمه ترگمان]Butto عمدتا از نظر divination و prognostication به این نکته توجه دارند که نمی توانند آن را درک کنند
[ترجمه گوگل]اما گنوسیسم عمدتا از لحاظ تجسس و پیش بینی، ناتوانی در درک آن است
4. Consequently, this was a divination of deep significance.
[ترجمه ترگمان]در نتیجه این یک پیشگویی عمیق بود
[ترجمه گوگل]در نتیجه، این یک غرور از اهمیت عمیق بود
5. Fortunetelling, prophecy, and other forms of divination have been condemned by Saudi Arabia's religious leaders.
[ترجمه ترگمان]رهبران مذهبی عربستان سعودی، پیشگویی، پیشگویی و دیگر صور of توسط رهبران مذهبی عربستان سعودی محکوم شده اند
[ترجمه گوگل]Fortunetelling، نبوت و دیگر اشکال الهی توسط رهبران مذهبی عربستان سعودی محکوم شده اند
6. Divination is made up of a little error and superstition, plus a lot of fraud.
[ترجمه ترگمان]پیشگویی از یک اشتباه کوچک و خرافات، به اضافه یک عالمه کلاهبرداری
[ترجمه گوگل]غنائم از یک اشتباه کوچک و خرافات تشکیل شده است، به علاوه کل تقلب
7. Is -- date Lun title in 2009 is divination an east constellation?
[ترجمه ترگمان]آیا عنوان Lun در سال ۲۰۰۹ توسط صورت فلکی شرق کشف شده است؟
[ترجمه گوگل]تاریخ معاصر لون در سال 2009، غرور در صورت فلکی شرقی است؟
8. A Crystal Balls is an oracle of divination.
[ترجمه ترگمان]یک گوی بلورین یک غیب گوی پیشگویی است
[ترجمه گوگل]توپ های کریستال، اوراکل الهام بخش است
9. In The I Ching, a divination of strong vitality and active force and conforming to the requirements of life and ideals always indicates luck and goodliness .
[ترجمه ترگمان]در چینگ - چینگ، یک الهام از نیروی حیاتی قوی و نیروی فعال و منطبق با الزامات زندگی و ایده آل ها همیشه نشان دهنده شانس و شانس است
[ترجمه گوگل]در 'من چینگ'، تقدیر از نیرومندی قوی و نیروی فعال و مطابق با الزامات زندگی و آرمانها، همیشه شانس و خوشبختی را نشان می دهد
10. The second form is Divination, or consulting oracles.
[ترجمه ترگمان]شکل دوم پیشگویی یا oracles است
[ترجمه گوگل]شکل دوم غزل، یا مشاوره اوراکل است
11. Healing, divination, developing psychic abilities, divine inspiration, healing power.
[ترجمه ترگمان]شفا، پیشگویی، توسعه توانایی های ذهنی، الهام الاهی، قدرت شفا دادن
[ترجمه گوگل]شفا، طنز، توانایی های روانی، الهام بخش الهام بخش، قدرت شفا دادن
12. He cheats people in the name of practicing divination.
[ترجمه ترگمان]او مردم را به نام پیشگویی گول می زند
[ترجمه گوگل]او مردم را به نام تجسس تقلب می کند
13. Last year's divination had proved all too accurate.
[ترجمه ترگمان]پیشگویی سال پیش همه چیز را خیلی دقیق ثابت کرده بود
[ترجمه گوگل]طلسم سال گذشته خیلی دقیق بوده است
14. On that basis, we shall survey some of these New Age and occult forms of divination.
[ترجمه ترگمان]بر این اساس، برخی از این عصر جدید و فرم های اسرار آمیز را بررسی خواهیم کرد
[ترجمه گوگل]بر این اساس، ما باید برخی از این عصر جدید و اشکال مخفی از الهام را بررسی