رول کردن
roll off
انگلیسی به فارسی
دیکشنری تخصصی
[برق و الکترونیک] افت آرام افزایش تدریجی تضعیف با تغییر بسامد در هر جهت ،پس از قسمت تخت مشخصه پاسخ دامنه -بسامد فیلتر سیستم یا قطعه .
پیشنهاد کاربران
غلت خوردن
to roll off" is a common expression when referring to making something on an assembly line, or a large machine"
دور شدن از کسی یا چیزی با حرکت غلتکی
افتادن یا حرکت کردن از بالای سر کسی یا چیزی با حرکت غلتکی
باعث افتادن یا غلت خوردن کسی یا چیزی شدن
افتادن یا حرکت کردن از بالای سر کسی یا چیزی با حرکت غلتکی
باعث افتادن یا غلت خوردن کسی یا چیزی شدن
قل خوردن
شیمی: زاویه غلتش
در بعضی جملات :
از دست رفته
از دست رفته
افتادن رو غلتک
کلمات دیگر: