(قدیمی - خودمانی) آدم، شخص، یارو، (خودمانی) آدم لوس یا احمق (بیشتر در مورد زن)
bimbo
(قدیمی - خودمانی) آدم، شخص، یارو، (خودمانی) آدم لوس یا احمق (بیشتر در مورد زن)
انگلیسی به فارسی
(عامیانه) زن هرزه
بمبو
(قدیمی - عامیانه) آدم، شخص، یارو
(عامیانه) آدم لوس یا احمق (بیشتر درمورد زن)
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
حالات: bimbos
حالات: bimbos
• : تعریف: (slang) a woman, esp. one considered to be stupid, silly, or sexually promiscuous.
• مشابه: tramp
• مشابه: tramp
• beautiful but unintelligent and often promiscuous woman (derogatory slang)
جملات نمونه
1. He's going out with an empty-headed bimbo half his age.
[ترجمه ترگمان]او با یک سبک سر خالی از سن و سال خودش بیرون می رود
[ترجمه گوگل]او با نیمی از بمبو خالی سرش را بیرون می اندازد
[ترجمه گوگل]او با نیمی از بمبو خالی سرش را بیرون می اندازد
2. He picked up some bimbo at the club.
[ترجمه ترگمان]اون یه some رو تو کلاب انتخاب کرده
[ترجمه گوگل]او در باشگاه برخی از بمبو را برداشت
[ترجمه گوگل]او در باشگاه برخی از بمبو را برداشت
3. Bimbo Coles had spent the last four games watching from the sidelines, too, while recuperating from a sprained left ankle.
[ترجمه ترگمان]کول ها چهار بازی آخر را هم از کنار زمین گذرانده بودند، در حالی که در حال بهبودی از مچ پای چپ رگ به رگ شده بود
[ترجمه گوگل]Bimbo Coles چهار بازی اخیر را نیز از حاشیه تماشا کرده بود، در حالی که از یک مچ پای چپ تنگ شده بود
[ترجمه گوگل]Bimbo Coles چهار بازی اخیر را نیز از حاشیه تماشا کرده بود، در حالی که از یک مچ پای چپ تنگ شده بود
4. She plays an apparent bimbo who manages to outwit her boss.
[ترجمه ترگمان]او یک سبک سبک و سبک بازی می کند که موفق به outwit از رئیسش می شود
[ترجمه گوگل]او یک بمبو ظاهری را می بیند که قادر به فرار از رئیسش است
[ترجمه گوگل]او یک بمبو ظاهری را می بیند که قادر به فرار از رئیسش است
5. Do you know a little bimbo called June?
[ترجمه ترگمان]آیا تو یک bimbo کوچک به نام ژوئن می شناسی؟
[ترجمه گوگل]آیا می دانید یک بمبو کوچک به نام ژوئن؟
[ترجمه گوگل]آیا می دانید یک بمبو کوچک به نام ژوئن؟
6. When Bimbo and Larry go into business together, their friendship begins to deteriorate -- no surprise there.
[ترجمه ترگمان]وقتی Bimbo و لری با هم به کسب وکار می روند، دوستی شان خراب می شود - - هیچ تعجبی ندارد
[ترجمه گوگل]هنگامی که بمبو و لری با یکدیگر همکاری می کنند، دوستی آنها شروع به خراب شدن می کند - هیچ جای تعجب نیست
[ترجمه گوگل]هنگامی که بمبو و لری با یکدیگر همکاری می کنند، دوستی آنها شروع به خراب شدن می کند - هیچ جای تعجب نیست
7. It is also assumed that a bimbo is unintelligent, couldn't possibly have an interest in anything other than clothes and make-up.
[ترجمه ترگمان]همچنین فرض بر این است که یک زن جلف و سبک به چیزی غیر از لباس و آرایش توجه ندارد
[ترجمه گوگل]همچنین فرض بر این است که یک بمبو غیر هوشمند است و احتمالا به چیزی غیر از لباس و آرایش علاقه ندارد
[ترجمه گوگل]همچنین فرض بر این است که یک بمبو غیر هوشمند است و احتمالا به چیزی غیر از لباس و آرایش علاقه ندارد
8. I don't want you to look like a bimbo.
[ترجمه ترگمان]دلم نمی خواهد شبیه یک زن جلف به نظر بیایی
[ترجمه گوگل]من نمی خواهم شما مثل بمبو شبیه باشید
[ترجمه گوگل]من نمی خواهم شما مثل بمبو شبیه باشید
9. In the game, you're Miss Bimbo, and your aim is to get a "fun job to pay for your needs and all the clothes a Bimbo could possibly want, " and "become the trendsetting bimbo in town. "
[ترجمه ترگمان]در این بازی، شما دوشیزه Bimbo هستید، و هدف شما رسیدن به یک \"شغل سرگرم کننده برای پرداخت نیازهای شما و تمام لباس هایی است که یک Bimbo می تواند داشته باشد\" و \" به سبک trendsetting در شهر تبدیل شود \"
[ترجمه گوگل]در بازی، شما دوشیزه بمبو هستید، و هدف شما این است که یک 'شغل سرگرم کننده برای پرداختن به نیازهای خود و تمام لباس هایی که ممکن است بمبو بخواهید' دریافت کنید، و 'تبدیل شدن به بمبو در شهر در حال تغییر است '
[ترجمه گوگل]در بازی، شما دوشیزه بمبو هستید، و هدف شما این است که یک 'شغل سرگرم کننده برای پرداختن به نیازهای خود و تمام لباس هایی که ممکن است بمبو بخواهید' دریافت کنید، و 'تبدیل شدن به بمبو در شهر در حال تغییر است '
10. I a blond bimbo girl, in a fantasy world.
[ترجمه ترگمان]من یه دختر بلوند بلوند تو یه دنیای خیالی هستم
[ترجمه گوگل]من یک دختر بمب بلوند، در دنیای فانتزی هستم
[ترجمه گوگل]من یک دختر بمب بلوند، در دنیای فانتزی هستم
11. David: She's not a bimbo. She's a doctor, pediatrician, actually.
[ترجمه ترگمان]اون جلف نیست در واقع، یه دکتره، در واقع
[ترجمه گوگل]دیوید او یک بمبو نیست او پزشک، پزشک متخصص اطفال است
[ترجمه گوگل]دیوید او یک بمبو نیست او پزشک، پزشک متخصص اطفال است
12. I'm a blond bimbo girl, in the fantasy world.
[ترجمه ترگمان]من یه دختر بلوند بلوند توی دنیای خیالی هستم
[ترجمه گوگل]من یک دختر بمب بور هستم، در دنیای فانتزی
[ترجمه گوگل]من یک دختر بمب بور هستم، در دنیای فانتزی
13. A cell is a bimbo in terms of what it can relate about its own genes.
[ترجمه ترگمان]یک سلول از لحاظ آنچه می تواند در مورد ژن های خود ارتباط برقرار کند، سبک و سبک است
[ترجمه گوگل]سلول bimbo است از نظر آنچه که می تواند در مورد ژن های خود را مربوط است
[ترجمه گوگل]سلول bimbo است از نظر آنچه که می تواند در مورد ژن های خود را مربوط است
14. Bimbo is one of the world's top bread makers.
[ترجمه ترگمان]Bimbo یکی از بهترین سازندگان نان جهان است
[ترجمه گوگل]Bimbo یکی از نان سازان جهان است
[ترجمه گوگل]Bimbo یکی از نان سازان جهان است
پیشنهاد کاربران
زن جذاب ولی احمق
زن جوان جذاب اما خنگول
🎆 an attractive but unintelligent or frivolous young woman
🎆 1. A very stupid woman; an airhead
That bimbo asked how much a free sample costs!
🎆 A girl who is stupid, wears lots of make up and is obsessed with boys and clothes. Generally blonde but there are exceptions. Usually hang around i with other bimbos. You can spot them because they will be the big group of girls that all look the same and are giggling hysterically.
Oh no! I broke a nail! This is awful!
You're such a bimbo.
🎆 1. A very stupid woman; an airhead
That bimbo asked how much a free sample costs!
🎆 A girl who is stupid, wears lots of make up and is obsessed with boys and clothes. Generally blonde but there are exceptions. Usually hang around i with other bimbos. You can spot them because they will be the big group of girls that all look the same and are giggling hysterically.
Oh no! I broke a nail! This is awful!
You're such a bimbo.
کلمات دیگر: