کلمه جو
صفحه اصلی

inflected

انگلیسی به انگلیسی

• bent, curved; altered or modified by inflection (grammar)

جملات نمونه

1. an inflected tone
نواخت خمیده

2. Latin, Polish and Finnish are all highly inflected languages.
[ترجمه ترگمان]زبانه ای لاتین، لهستانی و فنلاندی همه inflected هستند
[ترجمه گوگل]لاتین، لهستانی و فنلاندی همه زبان های بسیار متنفر هستند

3. English nouns are not usually inflected.
[ترجمه ترگمان]اسم های انگلیسی معمولا inflected نیستند
[ترجمه گوگل]اسامی انگلیسی معمولا غلط نیستند

4. 'Finds' and 'found' are inflected forms of 'find'.
[ترجمه ترگمان]می یابند و یافت می شوند
[ترجمه گوگل]'Finds' و 'found' انواع فرم 'find' هستند

5. Latin is a more inflected language than English.
[ترجمه ترگمان]زبان لاتین بیشتر از زبان انگلیسی است
[ترجمه گوگل]لاتین یک زبان غلط تر از زبان انگلیسی است

6. 'Stood' is an inflected form of 'stand'.
[ترجمه ترگمان](Stood)یک شکل inflected از استند می باشد
[ترجمه گوگل]'ایستاده' یک شکل غلط 'ایستادن' است

7. Frequency effects for irregularly inflected forms are also studied.
[ترجمه ترگمان]اثرات فرکانس برای inflected نامنظم نیز مورد مطالعه قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]اثرات فرکانسی برای فرم های نامنظم غوطه ور نیز مطالعه شده است

8. Regular inflected forms of words are not given their own specific dictionary definitions.
[ترجمه ترگمان]inflected از کلمات، تعاریف فرهنگ مختص خود را ارایه نمی کنند
[ترجمه گوگل]اشکال منظم انفجاری از تعاریف خاص فرهنگ لغت خاص خود را ارائه نمی دهند

9. Furthermore, it is necessary to relate inflected forms to root forms.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، لازم است که forms forms را به فرم های ریشه ای ربط دهیم
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، لازم است که فرم های الفبایی را به شکل ریشه مرتبط کنید

10. As lines approach one another their form is inflected.
[ترجمه ترگمان]همانطور که خطوط به یکدیگر نزدیک می شوند، شکل آن ها inflected است
[ترجمه گوگل]همانطور که خطوط به یکدیگر نزدیک می شوند، شکل آنها غلط است

11. German is an inflected language.
[ترجمه ترگمان]زبان آلمانی است
[ترجمه گوگل]آلمانی زبان غلط است

12. The crack of crack inflected the stability of the Grotto, and the effect of water prick up the effloresce of the cultural relics in the Grotto.
[ترجمه ترگمان]ترک برداشت، پایداری of را ادامه داد و اثر آب، the آثار فرهنگی را در the فوران کرد
[ترجمه گوگل]ترک کرک از پایداری غروب جلوگیری کرد و تأثیر آب را در برداشتن کلیه آثار فرهنگی در غروب قرار داد

13. These two documents have been inflected with the virus, you have to clean them with anti-virus program.
[ترجمه ترگمان]این دو سند همراه با این ویروس هستند، شما باید آن ها را با برنامه ضد ویروس تمیز کنید
[ترجمه گوگل]این دو پرونده با ویروس شناخته شده اند، شما باید آنها را با برنامه ضد ویروس تمیز کنید

14. The English talked with inflected phrases.
[ترجمه ترگمان]انگلیسی ها با عبارات inflected حرف می زدند
[ترجمه گوگل]انگلیسی صحبت کرد با عبارات فریبنده

15. Verb may be inflected for person, tense, voice, and mood.
[ترجمه ترگمان]Verb ممکن است به شخصی، عصبی، صدا، و حالت inflected برسد
[ترجمه گوگل]فعل ممکن است برای شخص، زمان، صدای، و خلق و خوی انحراف یابد

پیشنهاد کاربران

در مورد زبان صرفی. زبانی که در آن کلمات بر اساس نقش دستوری صرف میشوند. مثل یونانی باستان و لاتین و آلمانی.

اغراق شده


کلمات دیگر: