1. postwar industrial dislocations
جابجایی صنایع بعد از جنگ
2. the postwar period has witnessed great changes in japan
سال های بعد از جنگ شاهد تغییرات عظیمی در ژاپن بوده است.
3. the postwar years
سالهای بعد از جنگ
4. the uncertainties of the postwar years
عدم ثبات در سال های پس از جنگ
5. the bipolar world of the postwar period.
[ترجمه ترگمان]جهان دو قطبی دوره پس از جنگ
[ترجمه گوگل]دنیای دوقطبی دوران پس از جنگ
6. The Marshall Plan was the engine of postwar economic growth.
[ترجمه ترگمان]طرح مارشال موتور رشد اقتصادی پس از جنگ بود
[ترجمه گوگل]طرح مارشال موتور رشد اقتصادی پس از جنگ بود
7. The postwar era was one of new affluence for the working class.
[ترجمه ترگمان]دوره پس از جنگ یکی از وفور نعمت برای طبقه کارگر بود
[ترجمه گوگل]دوران پس از جنگ یکی از ثروت های جدید برای طبقه کارگر بود
8. The postwar vogue for tearing down buildings virtually destroyed the city's architecture.
[ترجمه ترگمان]دوران پس از جنگ برای پاره کردن ساختمان ها عملا معماری شهر را ویران کرد
[ترجمه گوگل]روایتی پس از جنگ برای تخریب ساختمان معماری شهر را عملا نابود کرد
9. I'm a product of the postwar baby boom.
[ترجمه ترگمان]من محصول دوران پس از پس از جنگ است
[ترجمه گوگل]من محصول رونق کودک پس از جنگ است
10. The welfare systems introduced in the immediate postwar years built on previous achievements.
[ترجمه ترگمان]سیستم های رفاهی در سال های پس از جنگ که براساس دستاوردهای قبلی ساخته شده بودند، معرفی شدند
[ترجمه گوگل]سیستم های رفاهی در سالهای پس از جنگ، براساس دستاوردهای قبلی ساخته شده است
11. The postwar history of lighter-than-air transportation is littered with failed attempts.
[ترجمه ترگمان]تاریخچه پس از جنگ سبک تر از حمل و نقل هوایی با تلاش های ناموفق پر شده است
[ترجمه گوگل]سابقه حمل و نقل سبک تر از هوا پس از جنگ با تلاش های ناموفق انجام می شود
12. First, the postwar boom in college enrollments raised levels of civic engagement, offsetting the generational trends.
[ترجمه ترگمان]اول، جهش پس از جنگ در کالج enrollments سطوح مشارکت مدنی را افزایش داد، و رونده ای نسلی را جبران کرد
[ترجمه گوگل]اول، رونق پس از جنگ در ثبت نام کالج، سطوح مشارکت مدنی را افزایش داد، و گرایش نسل را جبران کرد
13. The immediate postwar years had brought a great deal of national publicity to Carville.
[ترجمه ترگمان]سال های پس از جنگ، مقدار زیادی تبلیغات ملی را به Carville رسانده بود
[ترجمه گوگل]سالهای پس از جنگ، تبلیغات وسیعی را برای کارویل به ارمغان آورد
14. The worst postwar bear market struck in 1973-197 a Dow Jones plunge of 45 percent.
[ترجمه ترگمان]بدترین بحران تحمل پس از جنگ در سال ۱۹۷۳ - ۱۹۷ کاهش ناگهانی داو جونز به ۴۵ درصد رسید
[ترجمه گوگل]بدترین بازار خرس پس از جنگ، در سال 1973-1973 افتاد و Dow Jones به 45 درصد کاهش یافت
15. Her decisions would go far toward shaping the postwar world.
[ترجمه ترگمان]تصمیمات او به سمت شکل دادن به دنیای پس از جنگ می رفت
[ترجمه گوگل]تصمیمات او به سمت شکل گیری دنیای پس از جنگ به مراتب بیشتر خواهد بود