لبخند
smiley
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
حالات: smileys, smilies
حالات: smileys, smilies
• : تعریف: a small icon made of typed punctuation characters that resemble a smiling face, used in electronic communication to convey happiness, amusement, or other emotions; emoticon.
- Her daughter's text, as usual, ended with a smiley: "No school tomorrow! :-)".
[ترجمه ترگمان] متن دختر او مانند همیشه با یک لبخند به پایان رسید: \" فردا مدرسه نیست! -)\"
[ترجمه گوگل] متن دخترش، به طور معمول، با یک لبخند به پایان رسید: فردا بدون مدرسه! -) '
[ترجمه گوگل] متن دخترش، به طور معمول، با یک لبخند به پایان رسید: فردا بدون مدرسه! -) '
• circle containing two dots for eyes and an upturned curve representing a smiling mouth (often appears as a yellow circle); face made of ascii characters which expresses emotion (computers)
جملات نمونه
1. Two smiley babies are waiting for their lunch.
[ترجمه ترگمان]دو نفر از babies در انتظار ناهار هستند
[ترجمه گوگل]دو بچه خنده دار در انتظار ناهار هستند
[ترجمه گوگل]دو بچه خنده دار در انتظار ناهار هستند
2. Smiley presents "Changing Rooms," the popular home decorating programme.
[ترجمه ترگمان]لبخند \"تغییر اتاق ها\" را نمایش می دهد که برنامه محبوب تزئین خانه است
[ترجمه گوگل]Smiley ارائه 'تغییر اتاق،' برنامه محبوب خانه تزئینات
[ترجمه گوگل]Smiley ارائه 'تغییر اتاق،' برنامه محبوب خانه تزئینات
3. The URI reference smiley. png is a reference to an external image file.
[ترجمه ترگمان]نشانی اینترنتی نشانی نشانی اینترنتی png یک مرجع برای یک فایل تصویر خارجی است
[ترجمه گوگل]لبخند مرجع URI png یک مرجع به یک فایل تصویری خارجی است
[ترجمه گوگل]لبخند مرجع URI png یک مرجع به یک فایل تصویری خارجی است
4. Big Sur naturalist John Smiley calls the wildfires simply "another type of weather. "
[ترجمه ترگمان]naturalist Sur، جان لبخندی این آتش سوزی را \"نوع دیگری از آب و هوا\" می نامد
[ترجمه گوگل]جان اسمالی، طبیعتگرای بزرگ، آتش سوزی را به سادگی 'نوع دیگری از آب و هوا' می نامد '
[ترجمه گوگل]جان اسمالی، طبیعتگرای بزرگ، آتش سوزی را به سادگی 'نوع دیگری از آب و هوا' می نامد '
5. Jurassic bark: A non-too smiley dog dresses as a stegosaurus.
[ترجمه ترگمان]پارس ژوراسیک: یک سگ غیر - که به عنوان a لباس می پوشید
[ترجمه گوگل]پوست ژوراسیک یک سگ بیش از حد خنده دار به عنوان استگوسوروس
[ترجمه گوگل]پوست ژوراسیک یک سگ بیش از حد خنده دار به عنوان استگوسوروس
6. That dayglo smiley hovering in the air in the middle of the jungle is actually a Bird of Paradise engaging in a completely ridiculous mating ritual.
[ترجمه ترگمان]آن لبخند dayglo که در هوا در وسط جنگل شناور است در واقع پرنده بهشت است که در یک مراسم جفت گیری کاملا مسخره شرکت می کند
[ترجمه گوگل]این لبخند روزانه در هوا در وسط جنگل در واقع یک پرنده بهشت است که در مراسم ملاقات کاملا مضحک شرکت می کند
[ترجمه گوگل]این لبخند روزانه در هوا در وسط جنگل در واقع یک پرنده بهشت است که در مراسم ملاقات کاملا مضحک شرکت می کند
7. I'd like the Big Barn Burger, Smiley Fries and an orange soda.
[ترجمه ترگمان]من برگر بزرگ، Smiley و یه نوشابه نارنجی دوست دارم
[ترجمه گوگل]من می خواهم Big Burg Grang، Smiley Fries و نارنگی سودا
[ترجمه گوگل]من می خواهم Big Burg Grang، Smiley Fries و نارنگی سودا
8. Smiley shouted, and at that moment the frog belched up a couple of ounces of whiskey.
[ترجمه ترگمان]و در همان لحظه، قورباغه دو اونس ویسکی را با آروغ بلند کرد و فریاد زد:
[ترجمه گوگل]لبخند فریاد زد: و در آن لحظه قورباغه چند صد اونس از ویسکی را بیرون کشید
[ترجمه گوگل]لبخند فریاد زد: و در آن لحظه قورباغه چند صد اونس از ویسکی را بیرون کشید
9. Smiley shouted, and at moment the frog belched up a couple of ounces of whiskey.
[ترجمه ترگمان]و لحظه ای بعد، قورباغه دو اونس ویسکی را با آروغ بلند کرد و فریاد زد:
[ترجمه گوگل]لبخند فریاد زد: و در آن لحظه قورباغه چند صد اونس از ویسکی را بیرون کشید
[ترجمه گوگل]لبخند فریاد زد: و در آن لحظه قورباغه چند صد اونس از ویسکی را بیرون کشید
10. He blithe guru spray - painting smiley faces along Wall Street.
[ترجمه ترگمان]او یک استاد دوستانه با اسپری رنگ و خندان در امتداد خیابان وال استریت است
[ترجمه گوگل]او اسپری گورو را خنثی می کند - نقاشی های خنده دار در کنار وال استریت
[ترجمه گوگل]او اسپری گورو را خنثی می کند - نقاشی های خنده دار در کنار وال استریت
11. Smiley, as requested to do, and I hereunto append the result.
[ترجمه ترگمان]دوست دارم دوست داشته باشم و نتیجه را الحاق کنم
[ترجمه گوگل]لبخند، به عنوان درخواست برای انجام، و من از این نتیجه نتیجه را اضافه کنید
[ترجمه گوگل]لبخند، به عنوان درخواست برای انجام، و من از این نتیجه نتیجه را اضافه کنید
12. Sally is blonde, smiley, clean-living, structured and very organized in an uptight way and she has already planned the entire trip.
[ترجمه ترگمان]سالی بلوند، خندان، پاکیزه، ساختاریافته و بسیار سازمان یافته است و در حال حاضر کل سفر را برنامه ریزی کرده است
[ترجمه گوگل]سلی بلوند، لبخند، تمیز زندگی می کند، ساختار یافته و بسیار سازمان یافته در راه روشن و او در حال حاضر برنامه ریزی کل سفر
[ترجمه گوگل]سلی بلوند، لبخند، تمیز زندگی می کند، ساختار یافته و بسیار سازمان یافته در راه روشن و او در حال حاضر برنامه ریزی کل سفر
13. The smiley : emoticon users were amongst the least irritating types of emailer.
[ترجمه ترگمان]The: کاربران emoticon در میان انواع آزار دهنده of بودند
[ترجمه گوگل]کاربرانی که از شکلک های خنده دار استفاده می کنند، از میان انواع مختلف emailer هستند
[ترجمه گوگل]کاربرانی که از شکلک های خنده دار استفاده می کنند، از میان انواع مختلف emailer هستند
14. Being confident and smiley will elicit a far more positive response.
[ترجمه ترگمان]اعتماد به نفس و لبخند، واکنش بسیار مثبت تری را به دنبال خواهند داشت
[ترجمه گوگل]با اعتماد به نفس و لبخند پاسخی بسیار مثبت نشان می دهد
[ترجمه گوگل]با اعتماد به نفس و لبخند پاسخی بسیار مثبت نشان می دهد
پیشنهاد کاربران
خندان
شکلک
شکلک خندان ( در پیام کوتاه )
کلمات دیگر: