احاطه کردن، محاصره کردن، دورادور چیزی را گرفتن
close in
احاطه کردن، محاصره کردن، دورادور چیزی را گرفتن
انگلیسی به فارسی
نزدیک در
انگلیسی به انگلیسی
• approach, come near
جملات نمونه
1. The score was close in the final match.
[ترجمه ترگمان]این امتیاز در مسابقه نهایی نزدیک بود
[ترجمه گوگل]نمره در مسابقه نهایی نزدیک بود
[ترجمه گوگل]نمره در مسابقه نهایی نزدیک بود
2. Can I open the window? It's very close in here.
[ترجمه ترگمان]میتونم پنجره رو باز کنم؟ اینجا خیلی نزدیک است
[ترجمه گوگل]میتوانم پنجره را باز کنم؟ اینجا بسیار نزدیک است
[ترجمه گوگل]میتوانم پنجره را باز کنم؟ اینجا بسیار نزدیک است
3. I don't want to hurry you but we close in twenty minutes.
[ترجمه Hamid reza] من نمیخواهم شما عجله کنید اما ما نزدیک بیست دقیقه دیگر نزدیک میشویم
[ترجمه fate] نمی خواهم هولتون کنم ولی ما بیست دقیقه ی دیگه تعطیل میکنیم.
[ترجمه ترگمان]نمی خواهم عجله کنم، اما تا بیست دقیقه دیگر به هم نزدیک می شویم[ترجمه گوگل]من نمیخواهم عجله بکنم، اما ما در بیست دقیقه نزدیک میشویم
4. The days close in as autumn becomes deeper.
[ترجمه ترگمان]روزه ای نزدیک به پاییز عمیق تر می شود
[ترجمه گوگل]روزهایی که در پاییز به پایان می رسد عمیق تر می شود
[ترجمه گوگل]روزهایی که در پاییز به پایان می رسد عمیق تر می شود
5. The youngest boys are so close in age they look like twins.
[ترجمه ترگمان]بچه های کوچک تر خیلی به سن و سال آن ها شباهت دارند
[ترجمه گوگل]جوانترین پسرها در سن بسیار نزدیک هستند که دوقلوها هستند
[ترجمه گوگل]جوانترین پسرها در سن بسیار نزدیک هستند که دوقلوها هستند
6. The polls will close in an hour.
[ترجمه ترگمان]رای گیری در یک ساعت خاتمه خواهد یافت
[ترجمه گوگل]نظرسنجی ها در یک ساعت نزدیک خواهند شد
[ترجمه گوگل]نظرسنجی ها در یک ساعت نزدیک خواهند شد
7. It's very close in here. Would you mind opening the window?
[ترجمه ترگمان]اینجا خیلی نزدیک است میشه پنجره رو باز کنی؟
[ترجمه گوگل]اینجا بسیار نزدیک است آیا پنجره را باز می کنید؟
[ترجمه گوگل]اینجا بسیار نزدیک است آیا پنجره را باز می کنید؟
8. As autumn advances the days close in and the hours of light become fewer and fewer.
[ترجمه ترگمان]با پیشرفت پاییز، روزه ای نزدیک و ساعات نور کم تر و کم تر می شود
[ترجمه گوگل]همانطور که پاییز روزها را نزدیک می کند و ساعات نور کم و کمتر می شود
[ترجمه گوگل]همانطور که پاییز روزها را نزدیک می کند و ساعات نور کم و کمتر می شود
9. Open a window it's very close in here.
[ترجمه شبنم] پنحره را بازکن اینحا خیلی هوا نامطلوب است
[ترجمه ترگمان]پنجره را باز کن، اینجا خیلی نزدیک است[ترجمه گوگل]پنجره ای باز کنید که در اینجا بسیار نزدیک است
10. The enemy began to close in.
[ترجمه ترگمان]دشمن به او نزدیک شد
[ترجمه گوگل]دشمن شروع به بستن کرد
[ترجمه گوگل]دشمن شروع به بستن کرد
11. Germany ran Argentina very close in the final.
[ترجمه ترگمان]آلمان در مسابقه نهایی آرژانتین را بسیار نزدیک کرد
[ترجمه گوگل]آلمان آرژانتین را در فینال بسیار نزدیک کرد
[ترجمه گوگل]آلمان آرژانتین را در فینال بسیار نزدیک کرد
12. The dime stores will close in phases by September 199
[ترجمه ترگمان]فروشگاه های سنتی با ۱۹۹ سنت تا ۱۹۹ سپتامبر بسته خواهند شد
[ترجمه گوگل]تا سپتامبر 199 مغازه ها به صورت فاز بسته می شوند
[ترجمه گوگل]تا سپتامبر 199 مغازه ها به صورت فاز بسته می شوند
13. He went close in an international invitation meeting in Dijon on Saturday, but missed out by an agonising 0. 12 secs.
[ترجمه ترگمان]وی روز شنبه به یک جلسه دعوت بین المللی در دیژون نزدیک شد، اما با آزار و اذیت ۰ شکست خورد ۱۲ ثانیه
[ترجمه گوگل]او در یک جلسه دعوت بین المللی در دی جون در روز شنبه نزدیک شد، اما از دست رفته توسط 0 12 ثانیه خشمگین شد
[ترجمه گوگل]او در یک جلسه دعوت بین المللی در دی جون در روز شنبه نزدیک شد، اما از دست رفته توسط 0 12 ثانیه خشمگین شد
14. As they close in on the prey, they thrust their talons forward and the mighty claws take over.
[ترجمه ترگمان]همچنان که به شکار نزدیک می شوند، پنجه خود را به جلو پرتاب می کنند و چنگال های قدرتمندش لبه آن را می گیرد
[ترجمه گوگل]آنها در هنگام طغیان بسته میشوند و طلای خود را به جلو میبرند و پنجههای قدرتمندی را به دست میگیرند
[ترجمه گوگل]آنها در هنگام طغیان بسته میشوند و طلای خود را به جلو میبرند و پنجههای قدرتمندی را به دست میگیرند
پیشنهاد کاربران
گوشه گیری ـمحدود شدن
نزدیک شدن به چیزی ( بصورت تدریجی و آرام آرام )
فضای بسته
فضای خفه
فضای خفه
کوتاه شدن روزها در زمستان
بد شدن وضعیت جوی که مانع حرکت و دید می شود
نزدیک شدن به کسی که تحت تعقیبه
بد شدن وضعیت جوی که مانع حرکت و دید می شود
نزدیک شدن به کسی که تحت تعقیبه
کلمات دیگر: