کلمه جو
صفحه اصلی

folding


تاشو

انگلیسی به فارسی

تاشو


تاشو، در اغل کردن، جا کردن، تا کردن، بشکست خود اعتراف کردن، تاه کردن، تاه زدن، پیچیدن، تاه خوردن، بهم امیختن، تابیدن، بکسب یا شغل پایان دادن


انگلیسی به انگلیسی

• foldable, portable
act of bending or doubling over
a folding table, bicycle, or other object can be folded into a smaller shape to make it easier to carry or store.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] چین خوردگی
[برق و الکترونیک] پدیده تا شدن
[زمین شناسی] چین خوردگی
[نساجی] چین خوردگی - تا خوردگی - طاقچه پیچی ( پیچیدن پارچه و متراژ نمودن آن ) - تا شدن - تا خوردن
[نفت] چین خوردگی

جملات نمونه

1. a folding chair
صندلی تاشو

2. In banquet halls folding partitions are very popular.
[ترجمه ترگمان]در سالن های ضیافت، افرازهای تاشو بسیار محبوب هستند
[ترجمه گوگل]در سالن های ضیافت پارتیشن های تاشو بسیار محبوب هستند

3. She began folding up her embroidery.
[ترجمه ترگمان]گلدوزی و گلدوزی خود را جمع کرد
[ترجمه گوگل]او شروع به کشیدن گلدوزی کرد

4. She bundled her clothes into the drawer without folding them.
[ترجمه امیرعباس کاری] او لباس هایش را بدون تاشدن آنها در کشو قرار داد
[ترجمه ترگمان]لباس هایش را در کشو گذاشت و آن ها را تا کرد
[ترجمه گوگل]او لباس هایش را در کشو قرار داد و آنها را به هم زد

5. The comedian had the audience folding up.
[ترجمه ترگمان]این کمدین تماشاچیان را تا می کرد
[ترجمه گوگل]کمدین تماشاچیان را بالا کشید

6. 500 small businesses were folding each week.
[ترجمه ترگمان]۵۰۰ کسب و کاره ای کوچک هر هفته در آغوش گرفته می شدند
[ترجمه گوگل]500 کسب و کار کوچک در هر هفته تاشو بود

7. The company also has a selection of folding beds, sofa beds, bunks, traditional and continental headboards and pillows.
[ترجمه ترگمان]این شرکت همچنین تعدادی تخت خواب تاشو، تخت های مبل، تختی، سنتی و قاره ای و بالش دارد
[ترجمه گوگل]این شرکت همچنین دارای مجموعه ای از تخت های تاشو، تختخواب، تختخواب، تختخواب، سنتی و قوطی ها و بالش است

8. Bingham reappears with a metal folding chair.
[ترجمه ترگمان]Bingham با یک صندلی تاشو فلزی باز شده
[ترجمه گوگل]بینگام با یک صندلی تاشو فلزی دوباره ظاهر می شود

9. Folding is its essential property along an axis of symmetry so that the two halves make a perfect overlay.
[ترجمه ترگمان]Folding ویژگی اساسی آن در امتداد محور تقارن است به طوری که این دو نیمه پوششی کامل را ایجاد می کنند
[ترجمه گوگل]تاشو اموال اساسی آن در امتداد یک محور تقارن است به طوری که دو طرف یک پوشش کامل را ایجاد می کنند

10. A search of the outside store revealed two folding canvas garden chairs, dilapidated but useable.
[ترجمه ترگمان]به دنبال انبار بیرون ساختمان، دو صندلی کرباسی که روی آن چیده شده بود را به هم وصل کرد
[ترجمه گوگل]یک جستجو در خارج از فروشگاه، دو صندلی باغچه ای را که تاشو می کشید، نشان می دهد، اما قابل استفاده است

11. Stretching plus folding lead to mixing by distancing neighboring points and bringing distant points into close proximity.
[ترجمه ترگمان]کشش و کشش بیشتر باعث می شود تا با فاصله گرفتن از نقاط مجاور ترکیب شود و نقاط دور را به هم نزدیک کند
[ترجمه گوگل]کشش به علاوه وارونه باعث می شود که اختلاط نقاط همسایگی باهم متصل شود و نقاط دور را به نزدیکی نزدیک بیاورد

12. To the rear of the glazed, folding partition lay the larger, higher volume of the original school-room.
[ترجمه ترگمان]پشت دیواره ای شیشه ای، قسمت بزرگ تر و بلندتر اتاق اصلی قرار داشت
[ترجمه گوگل]در قسمت پشتی لعاب، پارتیشن تاشو، حجم بزرگتر و بزرگتر از اتاق اصلی اصلی را فراهم می کند

13. Continue folding at a right angle to the end of strip.
[ترجمه ترگمان]به تا خود را در زاویه مناسب تا انتهای نوار پیچ دهید
[ترجمه گوگل]همچنان تا انتهای نوار به زاویه ی راستی برسید

14. She did not insist on folding all her clothes, but used the closet too.
[ترجمه ترگمان]او اصراری نداشت که تمام لباس هایش را جمع کند، اما از کمد هم استفاده کرد
[ترجمه گوگل]او اصرار نداشت تا تمام لباس هایش را بپوشد اما از گنجه نیز استفاده می کرد

پیشنهاد کاربران

لوله کردن

به هم آمیختن

چین خوردگی

تا خوردن


کلمات دیگر: