لوله توپ، لوله تفنگ
gun barrel
لوله توپ، لوله تفنگ
انگلیسی به فارسی
اسلحه بشکه
انگلیسی به انگلیسی
• metal tube of a gun through which bullets are fired
metal tube of a gun through which bullets or other missiles are fired
metal tube of a gun through which bullets or other missiles are fired
دیکشنری تخصصی
[نفت] مخزن تفکیک آب
جملات نمونه
1. I felt the gun barrel at my head.
[ترجمه ترگمان]لوله تفنگ را روی سرم حس کردم
[ترجمه گوگل]اسلحه را در سر من احساس کردم
[ترجمه گوگل]اسلحه را در سر من احساس کردم
2. The gun barrel grated against the floor.
[ترجمه ترگمان]بشکه تفنگ به زمین چسبیده بود
[ترجمه گوگل]بشکه اسلحه بر روی زمین رنده شده است
[ترجمه گوگل]بشکه اسلحه بر روی زمین رنده شده است
3. It appeared Mr Prescott then put the gun barrel in his mouth and pulled the trigger.
[ترجمه ترگمان]در این موقع آقای Prescott ظاهر شد و لوله هفت تیر را در دهانش گذاشت و ماشه را کشید
[ترجمه گوگل]آقای Prescott ظاهر شد و سپس بشکه اسلحه را در دهان او گذاشت و ماشه را برداشت
[ترجمه گوگل]آقای Prescott ظاهر شد و سپس بشکه اسلحه را در دهان او گذاشت و ماشه را برداشت
4. She obeyed instinctively, the coldness of the gun barrel chilling her skin.
[ترجمه ترگمان]او از روی غریزه اطاعت کرد، سردی بشکه تفنگ روی پوستش سرد بود
[ترجمه گوگل]او به طور غریزی اطاعت کرد، سردی اسلحه بشکه پوست او را سرد کرد
[ترجمه گوگل]او به طور غریزی اطاعت کرد، سردی اسلحه بشکه پوست او را سرد کرد
5. As he peers down the gun barrel with his high, unorthodox stance, he visualises former glories.
[ترجمه ترگمان]در حالی که با حالت high و غیر معمول خود، بشکه تفنگ را زیر پا می گذارد، افتخارات پیشین را به دست می آورد
[ترجمه گوگل]همانطور که او با فشار بالا و موضع غیرقابل انعطاف خود را از بین می برد، او جلوه های سابق را به تصویر می کشد
[ترجمه گوگل]همانطور که او با فشار بالا و موضع غیرقابل انعطاف خود را از بین می برد، او جلوه های سابق را به تصویر می کشد
6. The gun barrel, tripod, and optical sight are carried by three gunners separately for travelling.
[ترجمه ترگمان]لوله تفنگ، سه پایه، و دید نوری توسط سه تیرانداز برای سفر به طور جداگانه حمل می شوند
[ترجمه گوگل]بشکه اسلحه، سه پایه و چشم نوری توسط سه گیرنده جداگانه برای مسافرت حمل می شود
[ترجمه گوگل]بشکه اسلحه، سه پایه و چشم نوری توسط سه گیرنده جداگانه برای مسافرت حمل می شود
7. Rust had eaten out the gun barrel.
[ترجمه ترگمان](راست)بشکه اسلحه را خورده بود
[ترجمه گوگل]زنگ بشکه اسلحه خورده بود
[ترجمه گوگل]زنگ بشکه اسلحه خورده بود
8. Gun barrel is a thick and hollow part which is composed with three characteristic surface: line chamber, chamber, outside surface.
[ترجمه ترگمان]بشکه اسلحه بخشی عمیق و توخالی است که با سه سطح مشخصه تشکیل شده است: اتاق خطی، محفظه، سطح بیرونی
[ترجمه گوگل]بشکه تفنگ یک قسمت ضخیم و توخالی است که با سه سطح مشخصه تشکیل شده است: محفظه خط، محفظه، سطح بیرونی
[ترجمه گوگل]بشکه تفنگ یک قسمت ضخیم و توخالی است که با سه سطح مشخصه تشکیل شده است: محفظه خط، محفظه، سطح بیرونی
9. Having a smooth bore . Use of a gun barrel.
[ترجمه ترگمان] داشتن یه خسته کننده بود از لوله تفنگ استفاده کن
[ترجمه گوگل]داشتن یک سوراخ صاف استفاده از یک اسلحه بشکه
[ترجمه گوگل]داشتن یک سوراخ صاف استفاده از یک اسلحه بشکه
10. The vehicle features a split windscreen for the gun barrel and a shorter rear body.
[ترجمه ترگمان]خودرو از شیشه windscreen برای لوله تفنگ و یک بدنه عقب کوتاه تر استفاده می کند
[ترجمه گوگل]این وسیله نقلیه دارای یک شیشه دو جداره برای بشکه تفنگ و یک بدن عقب کوتاه است
[ترجمه گوگل]این وسیله نقلیه دارای یک شیشه دو جداره برای بشکه تفنگ و یک بدن عقب کوتاه است
11. This very short " gun barrel " will help reduce dispersion.
[ترجمه ترگمان]این \"لوله تفنگ\" کوتاه به کاهش انتشار کمک خواهد کرد
[ترجمه گوگل]این بشکه اسلحه بسیار کوتاه کمک خواهد کرد که پراکندگی را کاهش دهد
[ترجمه گوگل]این بشکه اسلحه بسیار کوتاه کمک خواهد کرد که پراکندگی را کاهش دهد
12. The shattered side window was punched through and a gun barrel appeared.
[ترجمه ترگمان]پنجره جلویی خرد شده بود و یک بشکه تفنگ ظاهر شده بود
[ترجمه گوگل]پنجره جانبی شکست خورده از بین رفته بود و یک بشکه اسلحه ظاهر شد
[ترجمه گوگل]پنجره جانبی شکست خورده از بین رفته بود و یک بشکه اسلحه ظاهر شد
13. All he was aware of was the deathly cold of the gun barrel.
[ترجمه ترگمان]تنها چیزی که از آن آگاه بود، سرمای مرگبار بشکه تفنگ بود
[ترجمه گوگل]همه او آگاه بود که مرگبارترین سرپناه اسلحه بود
[ترجمه گوگل]همه او آگاه بود که مرگبارترین سرپناه اسلحه بود
14. A typewriter was as individual as a fingerprint, or a set of teeth, or a gun barrel scoring a bullet.
[ترجمه ترگمان]یک ماشین تحریر به اندازه یک اثر انگشت، یا مجموعه ای از دندان ها و یا یک لوله تفنگ که یک گلوله را به ثمر برساند، بود
[ترجمه گوگل]یک ماشین تحریر به صورت یک اثر انگشت یا مجموعهای از دندانها یا یک بمب اسلحه با گلوله گلزنی شد
[ترجمه گوگل]یک ماشین تحریر به صورت یک اثر انگشت یا مجموعهای از دندانها یا یک بمب اسلحه با گلوله گلزنی شد
15. In French the word rifler meant to "scratch" and that's why the grooves inside a gun barrel are called rifling.
[ترجمه ترگمان]کلمه \"rifler\" به زبان فرانسوی به معنای \"خراش\" است و به همین دلیل است که شیارهای درون لوله تفنگی rifling نامیده می شود
[ترجمه گوگل]در فرانسه کلمه rifler به معنای 'خراشیدن' بود و به همین دلیل شیارهای داخل بشکه تفنگ به عنوان تفنگ نامیده می شود
[ترجمه گوگل]در فرانسه کلمه rifler به معنای 'خراشیدن' بود و به همین دلیل شیارهای داخل بشکه تفنگ به عنوان تفنگ نامیده می شود
کلمات دیگر: