کلمه جو
صفحه اصلی

gas main


شاه لوله ی گاز، لوله ی اصلی گاز

انگلیسی به فارسی

شاه لولهی گاز، لولهی اصلی گاز


اصلی گاز


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a large pipe that conducts gas into smaller pipes.

• primary pipe conveying gas

دیکشنری تخصصی

[نفت] خط لوله ی اصلی گاز

جملات نمونه

1. A gas main had cracked under my neighbour's garage and gas had seeped into our homes.
[ترجمه ترگمان]گاز اصلی گاز به درون گاراژ همسایه اصابت کرده بود و گاز به خانه های ما نفوذ کرده بود
[ترجمه گوگل]یک منبع گاز در زیر گاراژ همسایه من شکسته بود و گاز به داخل خانه ما فرو رفته بود

2. Expansion joints of various kinds are fitted on gas mains.
[ترجمه ترگمان]اتصالات انبساط انواع گوناگون بر روی لوله های گاز گاز نصب می شوند
[ترجمه گوگل]اتصالات انبساطی انواع مختلف در اتصالات گاز نصب می شوند

3. They're laying a new gas main through the town.
[ترجمه ترگمان]آن ها یک گاز جدید گاز را در شهر قرار می دهند
[ترجمه گوگل]آنها خط لوله گاز جدید را از طریق این شهر راه اندازی می کنند

4. The gas main exploded and set fire to the house.
[ترجمه ترگمان]لوله گاز منفجر شد و به سمت خانه آتش گرفت
[ترجمه گوگل]اصلیترین گاز منفجر شد و به خانه ختم شد

5. Workers accidentally punctured a natural gas main.
[ترجمه ترگمان]کارگران به طور تصادفی یک گاز طبیعی گاز را سوراخ کرده اند
[ترجمه گوگل]کارگران تصادفا یک منبع گاز طبیعی را از بین بردند

6. The workman accidentally drilled a hole in the gas main.
[ترجمه ترگمان]کارگر به طور تصادفی یک سوراخ در خط لوله گاز حفر کرد
[ترجمه گوگل]کارگر به طور تصادفی یک سوراخ در اصلی گاز حفاری کرد

7. An exploding gas main shattered the tiles in the courtyard.
[ترجمه ترگمان]قسمت اصلی گاز انفجار، کاشی های حیاط را درهم شکسته بود
[ترجمه گوگل]یک منبع گاز انفجاری کاشی ها را در حیاط خرد کرد

8. A bulldozer had severed a gas main.
[ترجمه ترگمان]یک بولدوزر قسمت اصلی گاز را جدا کرده بود
[ترجمه گوگل]یک بولدوزر گاز اصلی را قطع کرده بود

9. I turn off gas main.
[ترجمه ترگمان] لوله گاز رو خاموش می کنم
[ترجمه گوگل]من گاز را خاموش می کنم

10. Police were quickly on the scene a small explosion possibly caused by a ruptured gas main.
[ترجمه ترگمان]پلیس به سرعت در صحنه انفجار کوچکی بود که احتمالا ناشی از یک گاز پارگی شده بود
[ترجمه گوگل]پلیس به سرعت در صحنه یک انفجار کوچک که احتمالا ناشی از یک گاز اصلی شکست خورده بود، به سرعت در حال رخ دادن بود

11. Through successful leakage stoppage and cladding of a new compensator, it realized on-line overhaul of a gas main pipe network of the large coke oven.
[ترجمه ترگمان]از طریق توقف موفقیت آمیز نشت و روکش ساز یک جبران کننده جدید، ترمیم خط لوله اصلی گاز از یک کوره بزرگ ذغال سنگ به دست آمد
[ترجمه گوگل]از طریق توقف نشت ناپذیر و پوسته شدن یک جبران کننده جدید، تعمیرات اساسی در یک خط لوله اصلی گاز کوره بزرگ کک را به دست گرفت

12. Considering the actual characteristics of gas-fired boiler, a boiler pressure control strategy based on feedforward signal of blast furnace gas main pipe pressure is presented in the paper.
[ترجمه ترگمان]با در نظر گرفتن ویژگی های واقعی دیگ بخار گاز سوز، یک استراتژی کنترل فشار بخار براساس سیگنال feedforward از فشار لوله اصلی گاز کوره در این مقاله ارائه شده است
[ترجمه گوگل]با توجه به ویژگی های واقعی دیگ بخار گاز، یک استراتژی کنترل فشار دیگ بخار بر اساس سیگنال ورودی فشار فشار اصلی گاز کوره فشار گاز در این مقاله ارائه شده است

13. If you can't do it by yourself, you should call somebody to check the gas main.
[ترجمه ترگمان]اگر تو نمی توانی این کار را با خودت بکنی، باید به یکی زنگ بزنی که قسمت اصلی گاز را بررسی کند
[ترجمه گوگل]اگر شما نمیتوانید این کار را با خود انجام دهید، باید کسی را برای بررسی اصلی گاز راهنمایی کنید


کلمات دیگر: