کلمه جو
صفحه اصلی

fishing rod


میله ی ماهی گیری (که سر آن ریسمان و قلاب دارد و مجهز به قرقره و ضامن هم می باشد)، چوب ماهی گیری

انگلیسی به فارسی

میله‌ی ماهیگیری (که سر آن ریسمان و قلاب دارد و مجهز به قرقره و ضامن هم است)


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a long thin flexible rod, usu. equipped with a reel as well as a line and hook, that is used in catching fish.
مشابه: pole

• specialized stick used for catching fish
a fishing rod is a pole with a line and hook attached to it which is used for fishing.

دیکشنری تخصصی

[نفت] ساقه ی مانده گیری

جملات نمونه

1. He was given a fishing rod for his birthday.
[ترجمه ترگمان]برای تولدش یک چوب ماهیگیری به او داده بود
[ترجمه گوگل]او برای روز تولد او یک ماهیگیر بود

2. The weight of fish snapped the fishing rod in two.
[ترجمه ترگمان]وزن ماهی قلاب ماهیگیری را به دو پاره کرد
[ترجمه گوگل]وزن ماهی ماهیگیری را دو برابر کرد

3. I rested my fishing rod against a pine bough.
[ترجمه ترگمان]چوب ماهیگیری خود را روی شاخه درختی تکیه دادم
[ترجمه گوگل]من ماهیگیری خود را در برابر یک شاخه کاج باز کردم

4. You catch fish with a fishing rod.
[ترجمه ترگمان]ماهی گیری با یک چوب ماهیگیری
[ترجمه گوگل]ماهی را با یک میله ماهیگیری می گیرید

5. She had his fishing rod still, his old saddle.
[ترجمه ترگمان]چوب ماهیگیری خود را هنوز در دست داشت
[ترجمه گوگل]او میله ماهیگیری خود را هنوز، زبر قدیمی خود بود

6. Lucker finds his fishing rod, and flexes it like a whip.
[ترجمه ترگمان]Lucker چوب ماهیگیری خود را پیدا می کند و چون شلاقی به آن می زند
[ترجمه گوگل]Lucker میله ماهیگیری خود را می یابد و آن را مانند یک شلاق خم می کند

7. Slacken off the line, and pull the fishing rod towards you.
[ترجمه ترگمان]طناب را بکش کنار و چوب ماهیگیری را به طرف خودت بکش
[ترجمه گوگل]از خط خارج شوید و ماهیگیری را به سمت شما بکشید

8. This fishing rod is made of bamboo.
[ترجمه ترگمان] این چوب ماهیگیری از بامبو درست شده
[ترجمه گوگل]این میله ماهیگیری از بامبو ساخته شده است

9. Wait, you have to take your fishing rod and bait first.
[ترجمه ترگمان]صبر کن، تو باید از چوب ماهیگیری و طعمه استفاده کنی
[ترجمه گوگل]صبر کنید، ابتدا باید ماهیگیر و طعمه خود را انتخاب کنید

10. "How, haven't harvested?"Connect pure north to jilt fishing rod under go to.
[ترجمه ترگمان]\" چگونه، برداشت نشده است؟ شمال را به میله ماهیگیری jilt وصل کنید
[ترجمه گوگل]'چگونه، برداشت نکنید؟' اتصال شمال خالص به جیل میل ماهیانه زیر بروید

11. The fishing rod is made of split bamboo.
[ترجمه ترگمان]چوب ماهیگیری از چوب بامبو درست شده است
[ترجمه گوگل]میله ماهیگیری از بامبو تقسیم شده است

12. The tip of the fishing rod was bucking violently.
[ترجمه ترگمان]نوک چوب ماهیگیری به شدت تکان می خورد
[ترجمه گوگل]نوک میله ماهیگیری خشونت آمیز بود

13. He was taught how to cast back his fishing rod.
[ترجمه ترگمان]یاد گرفته بود که چطور چوب ماهیگیری خود را عقب بیندازد
[ترجمه گوگل]او آموزش داده شد که چگونه میله ماهیگیری خود را بازیابی کند

14. Thinking fast, he dropped his fishing rod, then lifted his legs to try to kick his way out of the waders.
[ترجمه ترگمان]به سرعت فکر کرد، چوب ماهیگیری خود را رها کرد، سپس پاهایش را بلند کرد تا از پای پیاده شود
[ترجمه گوگل]به سرعت فکر کرد، میله ماهیگیری خود را پایین کشید، سپس پاهای خود را بلند کرد تا سعی کند راه خود را از زانوی بیرون بکشد

15. 'Your fishing rod gets rather rusty ; don't it, father?'.
[ترجمه پرنیا] چوب ماهیگیری شما تا حدی زنگ زده است، این طور نیست، پدر؟
[ترجمه ترگمان]چوب ماهیگیری شما تا حدی زنگ زده است، این طور نیست، پدر؟
[ترجمه گوگل]'میله ماهیگیری شما می شود نه زنگ زده؛ نه پدر، نه؟

پیشنهاد کاربران

وسیله ای که با ماهی میگیرند

قلاب ماهی گیری 🐟🐟🎣🎣

لَنسِر ماهیگیری

ماهیگیری وقلاب


کلمات دیگر: