1. to grapple with problems
با مصائب دست و پنجه نرم کردن
2. They managed to grapple him to the ground.
[ترجمه ترگمان]آن ها توانستند او را تا زمین چنگ بزنند
[ترجمه گوگل]آنها موفق به گرفتن او به زمین شدند
3. The Government has to grapple with the problem of unemployment.
[ترجمه ترگمان]دولت باید با مشکل بیکاری دست و پنجه نرم کند
[ترجمه گوگل]دولت باید با مشکل بیکاری دست و پنجه نرم کند
4. Can they grapple with the complex situation?
[ترجمه ترگمان]آیا آن ها می توانند با این وضعیت پیچیده دست و پنجه نرم کنند؟
[ترجمه گوگل]آیا آنها می توانند با وضعیت پیچیده درگیر شوند؟
5. Managers have learned to grapple with networking, artificial intelligence, computer-aided engineering and manufacturing.
[ترجمه ترگمان]مدیران آموخته اند که با شبکه سازی، هوش مصنوعی، مهندسی و تولید به کمک کامپیوتر دست و پنجه نرم کنند
[ترجمه گوگل]مدیران آموخته اند که با شبکه سازی، هوش مصنوعی، مهندسی کامپیوتر و ساخت و ساز، از آن استفاده کنند
6. The new government has yet to grapple with the problem of air pollution.
[ترجمه ترگمان]دولت جدید هنوز با مشکل آلودگی هوا مواجه است
[ترجمه گوگل]دولت جدید هنوز با مشکل آلودگی هوا مخالف است
7. He's never had to grapple with the issues that most principals deal with.
[ترجمه ترگمان]او هرگز مجبور نبوده با مشکلاتی که اغلب مدیران با آن ها سر و کار دارند دست و پنجه نرم کند
[ترجمه گوگل]او هرگز نباید با مسائلی که اکثر مدیران با آن مواجه هستند، گول زنند
8. Together, they grapple with concerns that confront us all as citizens.
[ترجمه ترگمان]آن ها با هم با نگرانی هایی دست و پنجه نرم می کنند که همه ما را شهروندان تشکیل می دهند
[ترجمه گوگل]با هم، آنها با نگرانی هایی که همه ما را به عنوان شهروندان مقابله می کنند، گول می زنند
9. Secondly, the profession needs to grapple with the problem of substandard training in research.
[ترجمه ترگمان]دوم، این حرفه باید با مشکل آموزش غیر استاندارد در تحقیقات دست و پنجه نرم کند
[ترجمه گوگل]در مرحله دوم، حرفه باید با مشکل آموزش های نامناسب در تحقیق مواجه شود
10. We grapple on the wet ground - both of us with a hand on his gun.
[ترجمه ترگمان]با دست روی زمین خیس چنگ می زنیم - هر دوی ما با یک دست روی اسلحه اش
[ترجمه گوگل]ما بر روی زمین مرطوب می کشیم - هر دو ما با یک دست بر روی تفنگ خود
11. This 1995 work is his first to grapple with the social changes of the new political reality.
[ترجمه ترگمان]این سال ۱۹۹۵ اولین کاری است که با تغییرات اجتماعی واقعیت سیاسی جدید دست و پنجه نرم می کند
[ترجمه گوگل]این کار 1995 اولین کسی است که با تغییرات اجتماعی واقعیت سیاسی جدید مواجه است
12. There have been four attempts to grapple with these tensions through restructuring or internal reorganisation.
[ترجمه ترگمان]چهار تلاش برای مقابله با این تنش ها از طریق بازسازی و سازماندهی مجدد داخلی وجود داشته است
[ترجمه گوگل]چهار تلاش برای از بین بردن این تنش ها از طریق بازسازی و یا سازماندهی مجدد داخلی انجام شده است
13. Everything about it has helped me to grapple with the intricacies of machine knitting in this, my second year.
[ترجمه ترگمان]همه چیز در این مورد به من کمک کرده است که با پیچیدگی ماشین در این کار دست و پنجه نرم کنم، سال دوم من
[ترجمه گوگل]همه چیز در مورد آن من کمک کرده است تا با پیچیدگی ماشین آلات بافندگی در این سال دوم، به من کمک کند
14. We grapple with the moment, trying to make sense from polyglot tradition.
[ترجمه ترگمان]ما با آن لحظه گلاویز شدیم و سعی کردیم از یک سنت چندزبانه سر در آوریم
[ترجمه گوگل]ما با لحظه ای می گوییم، سعی داریم از سنت پلیگلوت معنی بگیریم
15. Parents who grapple with the problem from the start seem to get through the adjustments much better.
[ترجمه ترگمان]والدینی که با مشکل شروع از شروع دست به گریبان هستند، به نظر می رسد که از این تنظیمات بسیار بهتر عمل می کنند
[ترجمه گوگل]والدین که از ابتدا با مشکل روبرو هستند، به نظر می رسد از طریق تنظیمات بسیار بهتر عمل کنند