کلمه جو
صفحه اصلی

alexandrian


وابسته به اسکندر کبیر و دوران او، اسکندری، اهل اسکندریه

انگلیسی به فارسی

وابسته به اسکندر کبیر و دوران او


وابسته به اسکندریه در مصر و یا فرهنگ یونانی در آنجا، اهل اسکندریه، اسکندرانی


اسکندریه


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
(1) تعریف: of or pertaining to Alexander the Great or the period of his reign.

(2) تعریف: of or pertaining to Alexandria or to its culture, artifacts, or the like in Hellenistic times.

• native or resident of alexandria (city in egypt)
pertaining to the philosophy science and literature of ancient alexandria

جملات نمونه

1. So a domestic Alexandrian dispute became a wide conflagration.
[ترجمه ترگمان]از این رو، یک اختلاف داخلی اسکندریه به یک آتش سوزی گسترده تبدیل شد
[ترجمه گوگل]بنابراین یک اختلاف داخلی در شهر اسکندریه به یک آتشسوزی گسترده تبدیل شد

2. The Alexandrian and Roman dating for Easter was imposed.
[ترجمه ترگمان]تاریخ عید میلاد مسیح، که تاریخ عید پاک را در بر گرفته بود، تحمیل شد
[ترجمه گوگل]اسکندریه و رومی که برای عید پاک مراسم عروسی داشتند اعمال شد

3. There the centurion found Alexandrian ship that was sailing to Italy and put us on board.
[ترجمه ترگمان]فرمانده کشتی جنگی را یافت که به سوی ایتالیا رهسپار شد و ما را سوار کشتی کرد
[ترجمه گوگل]در آن سال، نیروی دریایی کشتی اسکندریه را یافتم که به ایتالیا قایقرانی بود و ما را در کشتی قرار داد

4. There the centurion found an Alexandrian ship sailing for Italy, and he put us aboard it.
[ترجمه ترگمان]فرمانده کشتی یک کشتی Alexandrian را برای رفتن به ایتالیا پیدا کرد و ما را سوار آن کرد
[ترجمه گوگل]پادشاه آنجا یک کشتی قایقرانی اسکندریه را برای ایتالیا پیدا کرد و ما را در کنار آن قرار داد

5. It was an Alexandrian ship with the figurehead of the twin gods Castor and Pollux.
[ترجمه ترگمان]این یک کشتی Alexandrian با رئیس the of Castor و Pollux Pollux بود
[ترجمه گوگل]این یک کشتی اسکندریه بود که سرپرست خدایان دوقلو Castor و Pollux بود

6. There the centurion found an Alexandrian ship sailing for Italy and put us on board.
[ترجمه ترگمان]فرمانده کشتی یک کشتی Alexandrian را برای رفتن به ایتالیا پیدا کرد و ما را سوار کشتی کرد
[ترجمه گوگل]پادشاه آنجا یک کشتی قایقرانی اسکندریه برای ایتالیا پیدا کرد و ما را در کشتی قرار داد

7. Late in the Alexandrian period, Pappus'additions to geometry came as a sort of anticlimax.
[ترجمه ترگمان]در اواخر دوره اسکندریه، اضافه کردن Pappus به هندسه به عنوان یک نوع حالت خداحافظی به عمل آمد
[ترجمه گوگل]در اواخر دوره اسکندریه، عبارات Pappus به هندسه به عنوان یک نوع antiticlimax آمد

8. These three were the permanent elements of the Alexandrian blend.
[ترجمه ترگمان]این سه عنصر دایمی مخلوط اسکندریه بودند
[ترجمه گوگل]این سه عنصر دائمی از ترکیب اسکندریه بودند

9. Up to the present day, modern culture has been almost totally Alexandrian.
[ترجمه ترگمان]تا امروز، فرهنگ مدرن تقریبا به طور کامل اهل اسکندریه بوده است
[ترجمه گوگل]تا امروز، فرهنگ مدرن تقریبا کاملا الکسانندی بوده است

10. He was well versed in Judaism and in the Mithraism and Alexandrian religion of the day.
[ترجمه ترگمان]او به خوبی در یهودیت و در مذهب Mithraism و اسکندریه در آن روز تبحر داشت
[ترجمه گوگل]او در یهودیت و در مذهب متیریسم و ​​اسکندریه روز به خوبی شناخته شده بود


کلمات دیگر: