تقریبا مثل، تا اندازه ای همانند
something like
تقریبا مثل، تا اندازه ای همانند
جملات نمونه
1. Know something like the palm of one's hand.
[ترجمه ترگمان] یه چیزی مثل کف دستت می دونم
[ترجمه گوگل]چیزی شبیه دست نخورده را بدانید
[ترجمه گوگل]چیزی شبیه دست نخورده را بدانید
2. The only time that we attempted to do something like that was in the city of Philadelphia.
[ترجمه ترگمان]تنها زمانی که ما تلاش کردیم کاری را انجام دهیم که در شهر فیلادلفیا بود
[ترجمه گوگل]تنها زمانی که ما تلاش کردیم چیزی شبیه به آن انجام دهیم، در شهر فیلادلفیا بود
[ترجمه گوگل]تنها زمانی که ما تلاش کردیم چیزی شبیه به آن انجام دهیم، در شهر فیلادلفیا بود
3. Why did you do something like that?
[ترجمه ترگمان]چرا همچین کاری کردی؟
[ترجمه گوگل]چرا این کار را انجام دادی؟
[ترجمه گوگل]چرا این کار را انجام دادی؟
4. I had a hunch that something like this would happen.
[ترجمه ترگمان]من یه حسی داشتم که همچین چیزی اتفاق می افته
[ترجمه گوگل]من تا به حال hunch که چیزی شبیه به این اتفاق می افتد
[ترجمه گوگل]من تا به حال hunch که چیزی شبیه به این اتفاق می افتد
5. Why are you doing something like this?
[ترجمه ترگمان]چرا داری همچین کاری می کنی؟
[ترجمه گوگل]چرا این کار را انجام می دهید؟
[ترجمه گوگل]چرا این کار را انجام می دهید؟
6. Something like sixty percent of all married men will have an affair at some point in their marriage.
[ترجمه ترگمان]چیزی شبیه به شصت درصد از مردان متاهل در این ازدواج با کسی رابطه خواهند داشت
[ترجمه گوگل]چیزی شبیه به شصت درصد از همه مردان متاهل، در برخی از موارد ازدواج خود، در رابطه هستند
[ترجمه گوگل]چیزی شبیه به شصت درصد از همه مردان متاهل، در برخی از موارد ازدواج خود، در رابطه هستند
7. Clive made a noise, something like a grunt.
[ترجمه ترگمان]کلایو سر و صدا کرد، چیزی مثل غرشی
[ترجمه گوگل]کلایو سر و صدا کرد، چیزی شبیه یک خرگوش بود
[ترجمه گوگل]کلایو سر و صدا کرد، چیزی شبیه یک خرگوش بود
8. They can't be normal to do something like that.
[ترجمه ترگمان]ان ها نمی توانند عادی باشند که چنین کاری را انجام دهند
[ترجمه گوگل]آنها نمیتوانند چیزی شبیه به آن را انجام دهند
[ترجمه گوگل]آنها نمیتوانند چیزی شبیه به آن را انجام دهند
9. It's hard to believe that anyone would say something like that.
[ترجمه ترگمان]باور کردنش سخته که کسی همچین چیزی بگه
[ترجمه گوگل]دشوار است باور کنید که هر کسی می تواند چیزی شبیه آن را بگوید
[ترجمه گوگل]دشوار است باور کنید که هر کسی می تواند چیزی شبیه آن را بگوید
10. It shocks you when something like that happens.
[ترجمه ترگمان]این کار باعث می شود که چیزی مثل این اتفاق بیفتد
[ترجمه گوگل]وقتی چیزی شبیه این اتفاق می افتد، شما را شوکه می کند
[ترجمه گوگل]وقتی چیزی شبیه این اتفاق می افتد، شما را شوکه می کند
11. If he says something like that to me again, for two pins I'll hit him!
[ترجمه ترگمان]اگر او دوباره چیزی مثل این را برای من بگوید، با دو سنجاق او را می زنم!
[ترجمه گوگل]اگر او چنین چیزی را به من می گوید دوباره برای دو پین من به او ضربه می زنم!
[ترجمه گوگل]اگر او چنین چیزی را به من می گوید دوباره برای دو پین من به او ضربه می زنم!
12. He's scored something like 60 goals this season.
[ترجمه ترگمان]او در این فصل حدود ۶۰ گل به ثمر رساند
[ترجمه گوگل]او در این فصل مانند 60 گل به ثمر رسانده است
[ترجمه گوگل]او در این فصل مانند 60 گل به ثمر رسانده است
13. Something like that really shatters your confidence.
[ترجمه ترگمان]یه همچین چیزی واقعا اعتماد تو رو به هم میزنه
[ترجمه گوگل]چیزی شبیه آن واقعا اعتماد به نفس شما را تضعیف می کند
[ترجمه گوگل]چیزی شبیه آن واقعا اعتماد به نفس شما را تضعیف می کند
14. What kind of sicko would write something like that?
[ترجمه ترگمان]چه فکری میتونه همچین چیزی رو بنویسه؟
[ترجمه گوگل]چه نوع بیمار چیزی شبیه آن بنویسید؟
[ترجمه گوگل]چه نوع بیمار چیزی شبیه آن بنویسید؟
15. The tune goes something like this.
[ترجمه ترگمان] آهنگ یه چیزی مثل این میره
[ترجمه گوگل]لحن چیزی شبیه این است
[ترجمه گوگل]لحن چیزی شبیه این است
پیشنهاد کاربران
چیزی شبیه، حدود
چنین چیزی
کلمات دیگر: