تقسیم بندی (تاریخ یا رویدادها) بر حسب دوره و زمان، دوران بندی
periodization
تقسیم بندی (تاریخ یا رویدادها) بر حسب دوره و زمان، دوران بندی
انگلیسی به فارسی
تقسیم بندی (تاریخ یا رویدادها) بر حسب دوره و زمان، دوران بندی
دورهزایی
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• : تعریف: the dividing of history into chronological periods.
جملات نمونه
1. The postmodernist dilemma of periodization is vividly dramatized by these efforts to circumscribe their location in contemporary fiction.
[ترجمه ترگمان]معضل postmodernist of به وضوح توسط این تلاش ها برای تعیین مکان خود در داستان های معاصر شناخته می شود
[ترجمه گوگل]معضلات پست مدرنیته دورهزایی به وضوح نشان داده شده توسط این تلاش برای محدود کردن محل آنها در داستان های معاصر است
[ترجمه گوگل]معضلات پست مدرنیته دورهزایی به وضوح نشان داده شده توسط این تلاش برای محدود کردن محل آنها در داستان های معاصر است
2. Periodization includes phases of high training stress and planned periods for recovery and restoration.
[ترجمه ترگمان]Periodization شامل مراحلی از استرس آموزشی بالا و دوره های برنامه ریزی برای بازیابی و بازیابی است
[ترجمه گوگل]دوره بندی شامل مراحل استرس آموزش عالی و دوره های برنامه ریزی شده برای بازیابی و ترمیم است
[ترجمه گوگل]دوره بندی شامل مراحل استرس آموزش عالی و دوره های برنامه ریزی شده برای بازیابی و ترمیم است
3. I recently read a book titled "Periodization" by Brian P. Moran. This amazing book discusses the concept of moving away from a 12 month year, to a "12 Week Year. "
[ترجمه ترگمان]من اخیرا کتابی با عنوان \"Periodization\" نوشته برایان پ موران این کتاب فوق العاده در مورد مفهوم حرکت از فاصله ۱۲ ماه تا سال \"۱۲ هفته ای\" بحث می کند
[ترجمه گوگل]من اخیرا یک کتاب با عنوان 'Periodization' توسط بریان پوران مورن خواندم این کتاب شگفت انگیز مفهوم حرکت به دور از یک سال 12 ماهه، به یک سال 12 ساله است '
[ترجمه گوگل]من اخیرا یک کتاب با عنوان 'Periodization' توسط بریان پوران مورن خواندم این کتاب شگفت انگیز مفهوم حرکت به دور از یک سال 12 ماهه، به یک سال 12 ساله است '
4. The first opinion extends the Marxian periodization of Chinese history to the study of historiography, although its supporters are not necessarily Marxist historians.
[ترجمه ترگمان]اولین نظر، Marxian periodization تاریخ چین را به مطالعه تاریخ نگاری بسط می دهد، اگرچه پشتیبانان آن لزوما مورخان مارکسیست نیستند
[ترجمه گوگل]نظر اول، گسترش دوره مارکسیستی تاریخ چین را به مطالعه تاریخ نگاری گسترش می دهد، هرچند حامیان آن لزوما مورخان مارکسیست نیستند
[ترجمه گوگل]نظر اول، گسترش دوره مارکسیستی تاریخ چین را به مطالعه تاریخ نگاری گسترش می دهد، هرچند حامیان آن لزوما مورخان مارکسیست نیستند
5. Through the review of the development of periodization, the author thinks it is necessary to make systematic study on the theory of periodization in different item groups.
[ترجمه ترگمان]از طریق بررسی توسعه of، نویسنده فکر می کند که لازم است مطالعه اصولی در مورد تیوری of در گروه های مختلف مورد نیاز باشد
[ترجمه گوگل]از طریق مرور توسعه دورهزایی، نویسنده معتقد است لازم است که مطالعه سیستماتیک بر روی نظریه دورهزایی در گروه های مختلف مورد بررسی قرار گیرد
[ترجمه گوگل]از طریق مرور توسعه دورهزایی، نویسنده معتقد است لازم است که مطالعه سیستماتیک بر روی نظریه دورهزایی در گروه های مختلف مورد بررسی قرار گیرد
6. The paper discusses several views on the periodization of Kizil Grottoes and points out that C14 test opens a new route for the study of the periodization of Kizil Grottoes.
[ترجمه ترگمان]این مقاله چندین دیدگاه درباره the قزل قیا را مورد بحث و بررسی قرار می دهد و اشاره می کند که آزمایش C۱۴ مسیری جدید برای مطالعه of قزل قیا را باز می کند
[ترجمه گوگل]این مقاله چندین دیدگاه در مورد دوره بندی گیوتایزهای کیزیل را مورد بحث قرار می دهد و اشاره می کند که آزمایش C14 مسیر تازه ای را برای مطالعه دوره های گیتوهای کیزیل باز می کند
[ترجمه گوگل]این مقاله چندین دیدگاه در مورد دوره بندی گیوتایزهای کیزیل را مورد بحث قرار می دهد و اشاره می کند که آزمایش C14 مسیر تازه ای را برای مطالعه دوره های گیتوهای کیزیل باز می کند
7. Periodization divides a training cycle of, say, 16 to 20 weeks into phases, each with a specific goal, so you don't have to do every type of workout all the time. In fact, you shouldn't.
[ترجمه ترگمان]Periodization یک چرخه آموزشی از، مثلا، ۱۶ تا ۲۰ هفته را به یک هدف خاص تقسیم می کند، بنابراین لازم نیست تمام مدت ورزش کنید در واقع نباید
[ترجمه گوگل]دورهبندی تقسیم یک دوره آموزشی از 16 تا 20 هفته به فاز، هر یک با یک هدف مشخص، بنابراین شما مجبور نیستید هر نوع تمرین را تمام وقت انجام دهید در واقع شما نباید
[ترجمه گوگل]دورهبندی تقسیم یک دوره آموزشی از 16 تا 20 هفته به فاز، هر یک با یک هدف مشخص، بنابراین شما مجبور نیستید هر نوع تمرین را تمام وقت انجام دهید در واقع شما نباید
8. Periodization and Sovereignty: How Ideas of Feudalism and Secularization Govern the Politics of Time (Middle Ages S.
[ترجمه ترگمان]خودمختاری و حاکمیت: عقاید ملوک الطوایفی و Secularization، سیاست زمان (قرون وسطی)را کنترل می کنند
[ترجمه گوگل]دوره ای شدن و حاکمیت چگونه ایده های فئودالیسم و سکولاریزم سیاست سیاست زمان (قرون وسطی S
[ترجمه گوگل]دوره ای شدن و حاکمیت چگونه ایده های فئودالیسم و سکولاریزم سیاست سیاست زمان (قرون وسطی S
9. "Periodization helps you reach a higher level of performance," says George Dallam, a professor of exercise science at Colorado State University-Pueblo and an elite triathlon coach.
[ترجمه ترگمان]جورج Dallam، استاد علوم ورزشی در دانشگاه ایالتی کلورادو Pueblo و یک مربی ویژه سه گانه، می گوید: \" Periodization به شما کمک می کند تا به سطح بالاتری از عملکرد برسید \"
[ترجمه گوگل]جورج دلام، استاد علوم ورزش در دانشگاه ایالتی کلرادو-پوئبو و مربی نخبگان سه گانه می گوید: 'دوره سازی به شما کمک می کند تا به یک سطح بالاتری از عملکرد دست یابید '
[ترجمه گوگل]جورج دلام، استاد علوم ورزش در دانشگاه ایالتی کلرادو-پوئبو و مربی نخبگان سه گانه می گوید: 'دوره سازی به شما کمک می کند تا به یک سطح بالاتری از عملکرد دست یابید '
10. For satisfying the demands of the theory and practice, studying the periodization features in different event-group is necessary.
[ترجمه ترگمان]برای ارضای نیازهای تئوری و عمل، مطالعه مشخصه های periodization در گروه رویداد مختلف ضروری است
[ترجمه گوگل]برای رضایت خواسته های تئوری و عمل، مطالعه ویژگی های دوره بندی در گروه رویدادی مختلف ضروری است
[ترجمه گوگل]برای رضایت خواسته های تئوری و عمل، مطالعه ویژگی های دوره بندی در گروه رویدادی مختلف ضروری است
11. Especially from the end of 40s of 20 century, along with the end of World War II, research on the periodization has developed rapidly in the former Soviet Union.
[ترجمه ترگمان]به خصوص از اواخر دهه ۴۰ میلادی، به همراه پایان جنگ جهانی دوم، تحقیقات درباره the به سرعت در اتحاد جماهیر شوروی پیشین گسترش یافت
[ترجمه گوگل]به خصوص از پایان 40s از قرن 20، همراه با پایان جنگ جهانی دوم، تحقیقات در مورد periodization به سرعت در اتحاد جماهیر شوروی سابق توسعه یافته است
[ترجمه گوگل]به خصوص از پایان 40s از قرن 20، همراه با پایان جنگ جهانی دوم، تحقیقات در مورد periodization به سرعت در اتحاد جماهیر شوروی سابق توسعه یافته است
12. The argument is made according to such aspects as historical periodization, objects and range of study, historical conception of arts, and research methodology.
[ترجمه ترگمان]این بحث با توجه به ابعاد تاریخی، اشیا و گستره مطالعه، مفهوم تاریخی هنر و روش شناسی تحقیق صورت می گیرد
[ترجمه گوگل]این استدلال بر اساس جنبه هایی مانند دوره بندی تاریخی، اشیاء و طیف مطالعه، تفکر تاریخی هنر و روش تحقیق است
[ترجمه گوگل]این استدلال بر اساس جنبه هایی مانند دوره بندی تاریخی، اشیاء و طیف مطالعه، تفکر تاریخی هنر و روش تحقیق است
13. The development of technology and improvement of test methods are the hopes for solving the periodization of grottoes.
[ترجمه ترگمان]توسعه فن آوری و بهبود روش های تست امید به حل (periodization)(grottoes)(grottoes)است
[ترجمه گوگل]توسعه تکنولوژی و بهبود روش های آزمایش، امید به حل دوره های گریت است
[ترجمه گوگل]توسعه تکنولوژی و بهبود روش های آزمایش، امید به حل دوره های گریت است
14. The classification of ancient Chinese literature into two halves is particularly meaningful for the periodization of literary history.
[ترجمه ترگمان]طبقه بندی ادبیات باستانی چین به دو نیمه برای the تاریخ ادبی معنی دار است
[ترجمه گوگل]طبقه بندی ادبیات باستانی چینی به دو بخش به ویژه برای دوره بندی تاریخ ادبی معنی دار است
[ترجمه گوگل]طبقه بندی ادبیات باستانی چینی به دو بخش به ویژه برای دوره بندی تاریخ ادبی معنی دار است
15. No consensus has been achieved among scholars on the questions concerning the fundamental reorientation and periodization of China's contemporary diplomacy.
[ترجمه ترگمان]هیچ اجماع بین محققان در خصوص تغییر جهت اساسی و periodization دیپلماسی معاصر چین به دست نیامده است
[ترجمه گوگل]در میان محققان در مورد مسائل مربوط به تغییر اساسی و دوره بندی دیپلماسی معاصر چین، هیچ توافقی حاصل نشده است
[ترجمه گوگل]در میان محققان در مورد مسائل مربوط به تغییر اساسی و دوره بندی دیپلماسی معاصر چین، هیچ توافقی حاصل نشده است
پیشنهاد کاربران
زمان بندی ، دوره بندی
periodization ( باستان شناسی )
واژه مصوب: دوره بندی
تعریف: روشی برای گاهنگاری نسبی که در آن زیردوره های مختلف براساس تفسیر شاخصه های لایه نگاشتی و گونه شناختی آنها تعیین می شوند
واژه مصوب: دوره بندی
تعریف: روشی برای گاهنگاری نسبی که در آن زیردوره های مختلف براساس تفسیر شاخصه های لایه نگاشتی و گونه شناختی آنها تعیین می شوند
کلمات دیگر: