کشور الجزایر (در شمال افریقا)، الجزایر
algeria
کشور الجزایر (در شمال افریقا)، الجزایر
انگلیسی به فارسی
الجزایر
الجزیره
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
مشتقات: Algerian (adj.), Algerian (n.)
مشتقات: Algerian (adj.), Algerian (n.)
• : تعریف: a North African country located between Morocco and Libya, formerly a French colony.
• people's democratic republic of algeria, country in north africa on the mediterranean sea (between morocco and tunisia)
the democratic and popular republic of algeria is a country in northern africa. it was a colony of france from 1848 until 1962, when it became independent after eight years of war. from 1963 until 1989, the national liberation front (fln) was the only legal party. colonel chadli bendjedid (fln) was president from 1979 to 1992, when he resigned during a period of mounting civil unrest and muslim fundamentalism. mohamed boudiaf took power and was assassinated six months later. in 1994 lamine zeroual (fln) became president and mokdad sifi (fln) was appointed prime minister. civil unrest continued. algeria exports oil. it is a member of opec, the arab league, and the organization of african unity.
the democratic and popular republic of algeria is a country in northern africa. it was a colony of france from 1848 until 1962, when it became independent after eight years of war. from 1963 until 1989, the national liberation front (fln) was the only legal party. colonel chadli bendjedid (fln) was president from 1979 to 1992, when he resigned during a period of mounting civil unrest and muslim fundamentalism. mohamed boudiaf took power and was assassinated six months later. in 1994 lamine zeroual (fln) became president and mokdad sifi (fln) was appointed prime minister. civil unrest continued. algeria exports oil. it is a member of opec, the arab league, and the organization of african unity.
جملات نمونه
1. Algeria was formerly a French colony.
[ترجمه ترگمان]الجزایر سابق یک مستعمره فرانسوی بود
[ترجمه گوگل]الجزایر قبلا یک مستعمره فرانسوی بود
[ترجمه گوگل]الجزایر قبلا یک مستعمره فرانسوی بود
2. He took off with his writer friend for Algeria.
[ترجمه ترگمان]او با دوست نویسنده اش به الجزایر رفت
[ترجمه گوگل]او با دوست نویسنده اش برای الجزایر کنار گذاشت
[ترجمه گوگل]او با دوست نویسنده اش برای الجزایر کنار گذاشت
3. Camus was born and raised in Algeria.
[ترجمه ترگمان]کامو در الجزایر به دنیا آمد و بزرگ شد
[ترجمه گوگل]کامو در الجزایر متولد شد و بزرگ شد
[ترجمه گوگل]کامو در الجزایر متولد شد و بزرگ شد
4. Official reports in Algeria suggest that calm is returning to the country.
[ترجمه ترگمان]گزارش های رسمی در الجزایر حاکی از آن است که آرامش به کشور باز می گردد
[ترجمه گوگل]گزارش رسمی در الجزایر نشان می دهد که آرامش به کشور بازگشته است
[ترجمه گوگل]گزارش رسمی در الجزایر نشان می دهد که آرامش به کشور بازگشته است
5. Algeria won independence from France more than thirty years ago.
[ترجمه ترگمان]الجزایر بیش از سی سال پیش از فرانسه استقلال گرفت
[ترجمه گوگل]الجزایر بیش از سی سال پیش استقلال خود را از فرانسه به دست آورد
[ترجمه گوگل]الجزایر بیش از سی سال پیش استقلال خود را از فرانسه به دست آورد
6. Algeria was liberated from France in 196
[ترجمه ترگمان]الجزیره در سال ۱۹۶ از فرانسه آزاد شد
[ترجمه گوگل]الجزایر در سال 1963 از فرانسه آزاد شد
[ترجمه گوگل]الجزایر در سال 1963 از فرانسه آزاد شد
7. For many years Algeria was under French rule.
[ترجمه ترگمان]الجزیره برای سالیان متمادی تحت سلطه فرانسه بود
[ترجمه گوگل]الجزایر سالها تحت حکومت فرانسه بود
[ترجمه گوگل]الجزایر سالها تحت حکومت فرانسه بود
8. Truffle mushrooms are plentiful in the southwest Algeria desert.
[ترجمه ترگمان]قارچ truffle در جنوب غربی الجزایر فراوان است
[ترجمه گوگل]قارچ قارچ در جنوب غربی کویر الجزایر فراوان است
[ترجمه گوگل]قارچ قارچ در جنوب غربی کویر الجزایر فراوان است
9. The governor in Algeria, Chatel, was a weakling.
[ترجمه ترگمان]فرماندار الجزایر، Chatel، ضعیف بود
[ترجمه گوگل]فرماندار الجزایر، چاتل، ضعیف بود
[ترجمه گوگل]فرماندار الجزایر، چاتل، ضعیف بود
10. In Algeria, children are growing up who have never seen olive trees.
[ترجمه ترگمان]در الجزایر، کودکان در حال رشد هستند که هرگز درختان زیتون ندیده اند
[ترجمه گوگل]در الجزایر کودکان رشد می کنند که هرگز درختان زیتون دیده نمی شود
[ترجمه گوگل]در الجزایر کودکان رشد می کنند که هرگز درختان زیتون دیده نمی شود
11. In 196 Che Guevara visited Algeria, where he addressed sharply criticizing the regime of Moscow. the speech surely was unfavorable to the SOVIET Union.
[ترجمه ترگمان]In در سال ۱۹۶ به الجزایر رفت و در آنجا به شدت از رژیم مسکو انتقاد کرد این سخنرانی مطمئنا برای اتحادیه SOVIET نامطلوب بود
[ترجمه گوگل]در سال 196، گوگورا از الجزیره بازدید کرد، جایی که وی به شدت انتقاد از رژیم مسکو را رد کرد این سخن قطعا برای اتحادیه شوروی نامطلوب بود
[ترجمه گوگل]در سال 196، گوگورا از الجزیره بازدید کرد، جایی که وی به شدت انتقاد از رژیم مسکو را رد کرد این سخن قطعا برای اتحادیه شوروی نامطلوب بود
12. Mauritiania, Mali, Niger and Algeria are working together against the group that began in Algeria in 1998 as the Salafist Group for Preaching and Combat.
[ترجمه ترگمان]Mauritiania، مالی، نیجر و الجزایر در حال هم کاری با گروهی هستند که در سال ۱۹۹۸ در الجزایر به عنوان گروه سلفی موعظه و مبارزه آغاز شد
[ترجمه گوگل]موریتیانا، مالزی، نیجر و الجزایر در برابر گروهی که در سال 1998 در الجزایر به عنوان گروه سلفی برای موعظه و مبارزه با یکدیگر کار می کردند، همکاری می کنند
[ترجمه گوگل]موریتیانا، مالزی، نیجر و الجزایر در برابر گروهی که در سال 1998 در الجزایر به عنوان گروه سلفی برای موعظه و مبارزه با یکدیگر کار می کردند، همکاری می کنند
13. A town of northern Algeria at the foot of the Atlas Mountains southwest of Algiers. It was built on the site of a Roman military base. Population, 3', 03
[ترجمه ترگمان]شهری در شمال الجزایر در پای کوه های اطلس در جنوب غربی الجزیره این شهر در پایگاه نظامی روم ساخته شده است جمعیت، ۳، ۰۳
[ترجمه گوگل]یک شهر شمال الجزایر در پای کوه های اطلس جنوب غربی الجزایر این در سایت یک پایگاه نظامی رومی ساخته شد جمعیت 3 '، 03
[ترجمه گوگل]یک شهر شمال الجزایر در پای کوه های اطلس جنوب غربی الجزایر این در سایت یک پایگاه نظامی رومی ساخته شد جمعیت 3 '، 03
14. Cheb i Sabbah : Algeria is not really set up for that.
[ترجمه ترگمان]\"چب خالد Sabbah\": الجزیره واقعا برای این کار آماده نیست
[ترجمه گوگل]چب صباح: الجزایر برای این کار درست نیست
[ترجمه گوگل]چب صباح: الجزایر برای این کار درست نیست
15. Algeria has passed wide-ranging reforms of the media, ending a state monopoly on broadcasting.
[ترجمه ترگمان]الجزایر از اصلاحات گسترده ای در رسانه ها عبور کرده است و به انحصار دولت در پخش برنامه پایان داده است
[ترجمه گوگل]الجزایر اصلاحات وسیع را از رسانه ها گذراند و انحصار دولتی در زمینه پخش را متوقف کرد
[ترجمه گوگل]الجزایر اصلاحات وسیع را از رسانه ها گذراند و انحصار دولتی در زمینه پخش را متوقف کرد
کلمات دیگر: