کلمه جو
صفحه اصلی

performances

انگلیسی به فارسی

اجرای برنامه ها، کارایی، انجام، اجرا، نمایش، ایفا، شاهکار، ساخت، کار برجسته


جملات نمونه

1. that artist gave two excellent performances
آن هنرپیشه دو کار عالی ارائه کرد.

پیشنهاد کاربران

اجرا
حالا می تواند تاتر باشد کنسرت باشد . . . . . . . .

اجرا . نمایش

Show
نمایش یا اجرار

عملکرد
اجرا


کلمات دیگر: