1. Perhaps the major stumbling block to reunification is the military presence in South Korea.
[ترجمه ترگمان]شاید بزرگ ترین مانع برای اتحاد مجدد حضور نظامی در کره جنوبی باشد
[ترجمه گوگل]شاید بزرگترین مانع متضاد، حضور نظامی در کره جنوبی باشد
2. Some might see dangers and difficulties in discussing reunification, but it could not be left off the agenda.
[ترجمه ترگمان]برخی ممکن است خطرات و مشکلات در بحث مجدد را ببینند، اما نمی تواند از دستور کار خارج شود
[ترجمه گوگل]برخی ممکن است خطرات و مشکالت را در بحث در مورد پیوند مجدد ببینند، اما این کار را نمی توان از دستور کار کنار گذاشت
3. Early reunification, in short, has become a necessity for the world Trotskyist movement.
[ترجمه ترگمان]کوتاه شدن، به اختصار تبدیل به یک ضرورت برای جنبش تروتسکیست جهان شده است
[ترجمه گوگل]به طور خلاصه، اتحاد زودگذر، برای جنبش تروتسکیستی جهان ضروری است
4. Mr Young inferred that this meant that reunification with Eire was my solution.
[ترجمه ترگمان]آقای یانگ حدس زد که این به این معنی است که اتحاد مجدد با Eire راه حل من بوده است
[ترجمه گوگل]آقای جوان بر این عقیده بود که این به این معنی است که مجددا با اتحاد با Eire راه حل من بود
5. In such cases the citizens often dream of reunification, even when their governments and ideology differ fundamentally.
[ترجمه ترگمان]در چنین مواردی، شهروندان اغلب رویای اتحاد مجدد را آرزو می کنند، حتی زمانی که دولت و ایدئولوژی آن ها اساسا متفاوت است
[ترجمه گوگل]در چنین مواردی شهروندان اغلب در مورد احیای مجدد روح می بینند، حتی زمانی که دولت ها و ایدئولوژی هایشان اساسا متفاوت هستند
6. Five years after reunification, twice as many women as men were unemployed in the five eastern states.
[ترجمه ترگمان]پنج سال پس از اتحاد، دو برابر زنان در پنج ایالت شرقی بی کار بودند
[ترجمه گوگل]پنج سال پس از پیوستن مجدد، دو برابر زنان و مردان در پنج ایالت شرقی بیکار بودند
7. Botched Not when he has botched reunification and his country's interest rates cripple home-owners and industries far beyond his own borders.
[ترجمه ترگمان]botched نه زمانی که اتحاد و اتحاد را خراب کرده است و نرخ بهره کشورش، صاحبان خانه و صنایع بسیار فراتر از مرزه ای خود او را فلج کرده است
[ترجمه گوگل]Botched نه زمانی که او زدگی دوباره اتحاد و نرخ بهره در کشور خود را فلج صاحب خانه ها و صنایع بسیار فراتر از مرزهای خود است
8. The eventual aim is reunification.
[ترجمه ترگمان]هدف نهایی، اتحاد مجدد است
[ترجمه گوگل]هدف احتمالی احیای مجدد است
9. Peaceful reunification is a set policy of the Chinese Government.
[ترجمه ترگمان]اتحاد مجدد، سیاست گذاری برای دولت چین است
[ترجمه گوگل]پیوستن صلح آمیز به سیاست های تعیین شده دولت چین است
10. The great cause of the reunification of China is bound to succeed.
[ترجمه ترگمان]علت اصلی الحاق چین به موفقیت است
[ترجمه گوگل]علت بزرگ پیوستن چین به موفقیت است
11. There is more scepticism, for example, that family reunification benefits host countries.
[ترجمه ترگمان]برای مثال، بدبینی بیشتر وجود دارد، به عنوان مثال، آن خانواده منافع کشورهای میزبان را به هم پیوند می دهد
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، شک و تردید بیشتری وجود دارد که اتحاد مجدد خانواده به نفع کشورهای میزبان است
12. Mr Eroglu, a nationalist hardliner who opposes reunification with the Greek part of the island, took 50. 4% of the vote, while the incumbent, Mehmet Ali Talat, trailed with 4 8%.
[ترجمه ترگمان]آقای Eroglu، یک تندروی ملی گرا که مخالف اتحاد با بخش یونانی جزیره است، ۵۰ امتیاز گرفت ۴ درصد آرا در حالی که متصدی فعلی، مهمت علی طلعت، با ۴ درصد کاهش به همراه داشت
[ترجمه گوگل]آقای Eroglu، یک تندرو ناسیونالیست که مخالفت خود را با اتحاد با یونان بخشی از جزیره، 50 درصد، 4 درصد از رای را به خود اختصاص داد، در حالیکه Mehmet Ali Talat، که 4،8 درصد از آن را به عهده داشت
13. To conduct dialogue and hold negotiations on peaceful reunification has been our consistent position.
[ترجمه ترگمان]برگزاری گفتگو و برگزاری مذاکرات در مورد الحاق مسالمت آمیز موضع ما بوده است
[ترجمه گوگل]برای برقراری گفتگو و برگزاری مذاکرات در مورد پیوستن صلح آمیز، موضع ثابت مانده است
14. The wall through Berlin was finally ruptured, prefiguring the reunification of Germany.
[ترجمه ترگمان]دیوار برلین درنهایت پاره شد و دوباره به اتحاد آلمان پیوست
[ترجمه گوگل]دیوار از طریق برلین، در نهایت شکست خورده است، با پیشی گرفتن از ادغام آلمان
15. Mr Chen's approach is to finesse the problem of reunification through a mixture of goodwill and verbal subtlety.
[ترجمه ترگمان]رویکرد آقای چن به دقت در مورد مساله اتحاد مجدد از طریق ترکیبی از حسن نیت و زیرکی شفاهی است
[ترجمه گوگل]رویکرد آقای چن به رفع مشکل بازپس گیری از طریق ترکیبی از حسن نیت و ظرافت کلامی است