الجزایری
algerian
الجزایری
انگلیسی به فارسی
الجزیرهای، اهل الجزیره
الجزایر
انگلیسی به انگلیسی
• resident or native of algeria, one of algerian origin
of or pertaining to algeria
of or pertaining to algeria
جملات نمونه
1. Algerian workers lack skills, a ZIEC employee said on condition of anonymity.
[ترجمه ترگمان]یک کارمند ZIEC که نخواست نامش فاش شود گفت که کارگران الجزایری فاقد مهارت هستند
[ترجمه گوگل]یک کارمند ZIEC با شرایط نامناسب گفت که کارگران الجزایر مهارت های کمتری دارند
[ترجمه گوگل]یک کارمند ZIEC با شرایط نامناسب گفت که کارگران الجزایر مهارت های کمتری دارند
2. Algerian plant formerly burned to obtain calcium carbonate.
[ترجمه ترگمان]کارخانه الجزایر برای به دست آوردن کربنات کلسیم مورد استفاده قرار گرفت
[ترجمه گوگل]گیاه الجزایر قبلا برای تولید کربنات کلسیم سوزانده بود
[ترجمه گوگل]گیاه الجزایر قبلا برای تولید کربنات کلسیم سوزانده بود
3. ZIEC employs a few Algerian welders, steel drivers or carpenters at 680 dinars a day.
[ترجمه ترگمان]ZIEC تعدادی از welders الجزایری، رانندگان فولادی یا نجار را به ۶۸۰ دینار در روز استخدام می کند
[ترجمه گوگل]ZIEC چند جوینده الجزایر، رانندگان فولاد یا نجار را در 680 دینار در روز استخدام می کند
[ترجمه گوگل]ZIEC چند جوینده الجزایر، رانندگان فولاد یا نجار را در 680 دینار در روز استخدام می کند
4. One hostage died of heat stroke and Algerian commandos rescued 17 others in May.
[ترجمه ترگمان]یک گروگان کشته شد و کماندوهای الجزیره ۱۷ تن دیگر را در ماه مه نجات دادند
[ترجمه گوگل]یکی از گروگان ها در اثر سکته گرما جان خود را از دست داد و کماندوهای الجزایری در ماه مه نیز 17 نفر دیگر را نجات دادند
[ترجمه گوگل]یکی از گروگان ها در اثر سکته گرما جان خود را از دست داد و کماندوهای الجزایری در ماه مه نیز 17 نفر دیگر را نجات دادند
5. Inside Atlantic area, only Libyan with the Algerian the liquefied natural gas exports base.
[ترجمه ترگمان]داخل منطقه آتلانتیک، تنها لیبی با صادرات گاز طبیعی مایع الجزایر است
[ترجمه گوگل]در داخل منطقۀ آتلانتیک، تنها لیبی با الجزایر، پایگاه صادرات گاز مایع شده است
[ترجمه گوگل]در داخل منطقۀ آتلانتیک، تنها لیبی با الجزایر، پایگاه صادرات گاز مایع شده است
6. The ship was formally handed over to the Algerian Government.
[ترجمه ترگمان]این کشتی به طور رسمی به دولت الجزایر تحویل داده شد
[ترجمه گوگل]این کشتی به طور رسمی به دولت الجزایر تحویل داده شد
[ترجمه گوگل]این کشتی به طور رسمی به دولت الجزایر تحویل داده شد
7. The Algerian soldier that puts on new shoe kept clear track on sandiness ground.
[ترجمه ترگمان]سرباز الجزایری که کفش جدید را روی زمین می گذارد، مسیر خود را بر روی زمین هموار نگه می دارد
[ترجمه گوگل]سربازان الجزایری که در کفش جدید قرار می گیرند، مسیری شبیه به زمین شنیده می شوند
[ترجمه گوگل]سربازان الجزایری که در کفش جدید قرار می گیرند، مسیری شبیه به زمین شنیده می شوند
8. Cambodia proposed Mohamed Al Bejawi, a former Algerian foreign minister and head of the International Court of Justice in the Hague.
[ترجمه ترگمان]کامبوج پیشنهاد محمد Al، وزیر امور خارجه سابق الجزیره و رئیس دیوان بین المللی دادگستری در لاهه را پیشنهاد داد
[ترجمه گوگل]کامبوج محمد البجوئی، وزیر امور خارجه الجزایر و رئیس دادگاه بین المللی دادگستری در لاهه، پیشنهاد کرد
[ترجمه گوگل]کامبوج محمد البجوئی، وزیر امور خارجه الجزایر و رئیس دادگاه بین المللی دادگستری در لاهه، پیشنهاد کرد
9. It's an Algerian love knot.
[ترجمه ترگمان]این یه گره love - ه
[ترجمه گوگل]این گربه عشق الجزایر است
[ترجمه گوگل]این گربه عشق الجزایر است
10. The company has been accused of racism after firing three Algerian workers.
[ترجمه ترگمان]این شرکت پس از اخراج سه کارگر الجزایری به نژادپرستی متهم شده است
[ترجمه گوگل]پس از اخراج سه کارگر الجزایر، این شرکت به نژادپرستی متهم شده است
[ترجمه گوگل]پس از اخراج سه کارگر الجزایر، این شرکت به نژادپرستی متهم شده است
11. He demanded OPEC members make right decisions and seek a consensus in the forthcoming ministerial meeting in the western Algerian town of Oran.
[ترجمه ترگمان]او از اعضای اپک خواست تا تصمیمات درست بگیرند و در نشست آتی وزرا در شهر غربی الجزیره، \"Oran\"، به اجماع برسند
[ترجمه گوگل]او از اعضای اوپک خواستار تصمیمات درست و به دنبال توافق در نشست آینده وزارت امور خارجه در الجزایر در اورن باشند
[ترجمه گوگل]او از اعضای اوپک خواستار تصمیمات درست و به دنبال توافق در نشست آینده وزارت امور خارجه در الجزایر در اورن باشند
12. He will have to demonstrate that his Movement for Democracy is really a force to be reckoned with in Algerian politics.
[ترجمه ترگمان]او باید ثابت کند که جنبش او برای دموکراسی واقعا نیرویی است که باید در سیاست الجزیره به حساب آید
[ترجمه گوگل]او باید نشان دهد که جنبش او برای دموکراسی واقعا نیرویی است که در سیاست الجزایر حساب می شود
[ترجمه گوگل]او باید نشان دهد که جنبش او برای دموکراسی واقعا نیرویی است که در سیاست الجزایر حساب می شود
13. On September 1 195 the Provisional Government of the Algerian Republic was formed.
[ترجمه ترگمان]در اول سپتامبر، دولت موقت جمهوری الجزایر تشکیل شد
[ترجمه گوگل]در 1 سپتامبر 195 دولت موقت جمهوری الجزایر تشکیل شد
[ترجمه گوگل]در 1 سپتامبر 195 دولت موقت جمهوری الجزایر تشکیل شد
14. Africa's second metro system has opened - in the Algerian capital, Algiers.
[ترجمه ترگمان]دومین سیستم مترو آفریقا در پایتخت الجزایر الجزیره افتتاح شده است
[ترجمه گوگل]دومین سیستم مترو آفریقا در الجزایر در الجزایر افتتاح شد
[ترجمه گوگل]دومین سیستم مترو آفریقا در الجزایر در الجزایر افتتاح شد
15. They are completing an apartment block started, but not finished, by a Turkish - Algerian joint venture.
[ترجمه ترگمان]آن ها در حال تکمیل یک بلوک آپارتمانی هستند، اما با یک سرمایه گذاری مشترک ترکیه ای - الجزایر تمام نشده اند
[ترجمه گوگل]آنها یک بلوک آپارتمانی را با یک سرمایه گذاری مشترک ترکیه و الجزایر آغاز کرده اند، اما به پایان نرسیده اند
[ترجمه گوگل]آنها یک بلوک آپارتمانی را با یک سرمایه گذاری مشترک ترکیه و الجزایر آغاز کرده اند، اما به پایان نرسیده اند
کلمات دیگر: