کلمه جو
صفحه اصلی

learning curve

انگلیسی به فارسی

منحنی یادگیری


انگلیسی به انگلیسی

• graph which diagrams the function of trying, graph which is an index of the ability to learn over a period of time

دیکشنری تخصصی

[حسابداری] منحنی یادگیری
[کامپیوتر] منحنی یادگیری - نموداری که بیانگر کسب یک مهارت درمقابل زمان صرف شده بر روی آن است . اگر یادگیری چیزی برای به کارگیری آن سخت باشد، می گویند که « منحنی یادگیری آن شیب دار است » . ( اگر چه به طور منطقی، منحنی شیب دار باید بیانگر یادگیری سریع باشد ) .
[ریاضیات] منحنی یادگیری
[صنعت] منحنی یادگیری - نموداری که به عنوان شاخصی برای توانایی یادگیری در یک دوره زمانی می باشد.

جملات نمونه

1. The whole team has been on a steep learning curve since the project began.
[ترجمه ترگمان]کل تیم از زمان شروع پروژه در یک منحنی یادگیری شیب تند کار کرده است
[ترجمه گوگل]از زمان شروع این پروژه، تیم تمام شده است

2. It's a pretty steep learning curve when you're thrown into a job with no prior experience.
[ترجمه ترگمان]این یک منحنی یادگیری بسیار پر شیب است که شما بدون تجربه قبلی به یک شغل تبدیل می شوید
[ترجمه گوگل]این یک منحنی بسیار شسته و رفته یادگیری است که شما را به یک شغل بدون تجربه قبلی پرتاب می شود

3. We have all been through a steep learning curve to master the new procedures.
[ترجمه ترگمان]همه ما از یک منحنی یادگیری شیب دار برای رسیدن به رونده ای جدید عبور کرده ایم
[ترجمه گوگل]ما همه را از طریق یک منحنی تدریجی یادگیری برای به کارگیری روش های جدید شده ایم

4. We expect a learning curve as we develop the project.
[ترجمه ترگمان]ما انتظار منحنی یادگیری را داریم که پروژه را توسعه می دهیم
[ترجمه گوگل]ما انتظار داریم که منحنی یادگیری در حال توسعه پروژه است

5. The problems are often more difficult but the learning curve is rapid.
[ترجمه ترگمان]مشکلات اغلب مشکل تر هستند اما منحنی یادگیری سریع است
[ترجمه گوگل]مشکلات اغلب دشوار است اما منحنی یادگیری سریع است

6. Incoherence, ugliness, and a steep learning curve were indicators that a machine was powerful.
[ترجمه ترگمان]Incoherence، زشتی، و منحنی یادگیری شیب، شاخص هایی بودند که یک دستگاه قدرتمند بود
[ترجمه گوگل]انسجام، زشتی و منحنی یادگیری شیب نشانگر آن است که یک ماشین قدرتمند است

7. A new assembly language entails yet another learning curve.
[ترجمه ترگمان]یک زبان اسمبلی جدید مستلزم یک منحنی یادگیری دیگر است
[ترجمه گوگل]یک صفحه جدید مونتاژ، منحنی یادگیری دیگری را شامل می شود

8. No country can allow a government a learning curve and survive.
[ترجمه ترگمان]هیچ کشوری نمی تواند اجازه دهد که دولت منحنی یادگیری داشته باشد و زنده بماند
[ترجمه گوگل]هیچ کشوری نمیتواند منحنی یادگیری یک دولت را بپذیرد و زنده بماند

9. However, be prepared for a steep learning curve.
[ترجمه ترگمان]با این حال، برای منحنی یادگیری شیب دار آماده باشید
[ترجمه گوگل]با این حال، برای یک منحنی تدریجی یادگیری آماده باشید

10. We know that their learning curve on the job is less than anybody else that we might bring in.
[ترجمه ترگمان]ما می دانیم که منحنی یادگیری آن ها کم تر از هر کس دیگری است که ممکن است وارد آن شویم
[ترجمه گوگل]ما می دانیم که منحنی یادگیری آنها در کار کمتر از هر کس دیگری است که ما ممکن است آن را وارد کنید

11. As the bosses of their own firm, their learning curve has shot straight up.
[ترجمه ترگمان]به عنوان رئیس شرکت خود، منحنی یادگیری آن ها مستقیما به سمت بالا شلیک شده است
[ترجمه گوگل]همانطور که کارفرمایان شرکت خودشان، منحنی یادگیری آنها به راستی شلیک کرده است

12. But they also have a steep learning curve for the uninitiated, which is something to consider before taking the plunge.
[ترجمه ترگمان]اما آن ها همچنین دارای منحنی یادگیری شیب تندی برای افراد غیر حرفه ای هستند که قبل از این که شیرجه بزنند باید در نظر گرفته شوند
[ترجمه گوگل]اما آنها همچنین یک منحنی شگفت انگیز یادگیری برای uninitiated، که قبل از گرفتن غوطه ور باید در نظر بگیرند

13. And it's always meant a notoriously steep learning curve.
[ترجمه ترگمان]و همیشه به این معنی بود که یه مسیر پر زرق و برق و در حال یادگیری بوده
[ترجمه گوگل]و این همیشه به معنای یک منحنی یادگیری تیزهوش است

14. Those who don't keep rolling on the learning curve get left way behind.
[ترجمه ترگمان]آن هایی که روی منحنی یادگیری حرکت نمی کنند، راه خود را پشت سر می گذارند
[ترجمه گوگل]کسانی که در منحنی یادگیری ناکارآیی را ادامه نمی دهند راه را پشت سر گذاشته اند

15. Wiltse approach learning curve is short, with a simple micro-hooks and other minimally invasive surgical instruments relative to the expansion chamber is more easily replicable.
[ترجمه ترگمان]منحنی یادگیری رویکرد Wiltse کوتاه است، با یک micro ساده و دیگر ابزارهای جراحی حداقل تهاجمی نسبت به اتاق انبساط به راحتی قابل انتقال است
[ترجمه گوگل]منحنی یادگیری روش Wiltse کوتاه است، با یک میکرو قلاب ساده و دیگر ابزار جراحی حداقل تهاجمی نسبت به اتاق گسترش به راحتی قابل تکرار است

پیشنهاد کاربران

فوت و فنی که به مرور زمان در یک کار یاد میگیرید.

the rate of a person's progress in gaining experience or new skills.

سرعت پیشرفت یک فرد در کسب تجربه یا مهارتهای جدید

فرآیند تدریجیِ یادگیری، منحنی یادگیری، نموداری که بیانگر کسب یک مهارت درمقابل زمان صرف شده بر روی آن است، فرآیند آزمون و خطا

منحنی یادگیری ( مدت زمان بکار گرفته شده در برابر محتویات یادگیری. اگر زمان زیادی صرف شود . . گفته می شود �منخنی یادگیری آن شیب دار است �


کلمات دیگر: