1. ignition control
(اتومبیل) تنظیم جرقه
2. ignition current
(اتومبیل) جریان احتراق
3. ignition temperature
دمای افروزش،حرارت احتراق
4. the ignition key
(در موتورهای درونسوز) کلید افروزش،کلید احتراق
5. the ignition of a fire with high flames
افروزش آتشی با شعله های بلند
6. have you switched the ignition on?
کلید احتراق را چرخاندی (روشن کردی)؟
7. The device automatically disconnects the ignition.
[ترجمه ترگمان]دستگاه به طور خودکار احتراق را قطع می کند
[ترجمه گوگل]دستگاه به طور خودکار جرقه را قطع می کند
8. He fumbled the key into the ignition.
[ترجمه ترگمان]کلید را پیدا کرد
[ترجمه گوگل]او کلیدی را درون آتش گرفت
9. The device automatically disconnects the ignition when the engine is switched off.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که موتور خاموش می شود دستگاه به طور خودکار احتراق را قطع می کند
[ترجمه گوگل]وقتی موتور خاموش می شود، دستگاه به طور خودکار سوئیچ را قطع می کند
10. The ignition of methane gas killed eight men.
[ترجمه ترگمان]احتراق گاز متان هشت مرد را کشت
[ترجمه گوگل]احتراق گاز متان هشت مرد را کشت
11. The key had been left in the ignition.
[ترجمه ترگمان]کلید آن را روشن کرده بودند
[ترجمه گوگل]کلیدی در احتراق باقی مانده است
12. All burners have automatic ignition and re-ignition.
[ترجمه ترگمان]همه مشعل های احتراق اتوماتیک و اشتعال مجدد هستند
[ترجمه گوگل]همه مشعل ها دارای آتش سوزی خودکار و دوباره احتراق هستند
13. Check the ignition system for faults.
[ترجمه ترگمان]سیستم احتراق را برای خطاها بررسی کنید
[ترجمه گوگل]سیستم اشتعال را برای گسل ها بررسی کنید
14. He fumbled the key into the ignition with numb fingers.
[ترجمه ترگمان]کلید را با انگشتان بی حس خود جستجو کرد
[ترجمه گوگل]او با انگشتان محکم کلید را به سوپاپ سوق داد
15. Charlotte switched off the ignition and climbed out.
[ترجمه ترگمان]شارلوت موتور روشن را خاموش کرد و از خانه بیرون رفت
[ترجمه گوگل]شارلوت سوئیچ را خاموش کرد و صعود کرد