کلمه جو
صفحه اصلی

identical


معنی : جور، مساوی، یکسان، عینی، همان، منطبق با
معانی دیگر : همانند، یکجور، همسان، برابر، عینا مثل هم (معمولا با: to یا with)، یکی، درست همان، وابسته به دوقلوهای همسان

انگلیسی به فارسی

یکسان، همان، مساوی، عینی، منطبق با، جور


یکی ، همان ، یکجور، یکسان ، برابر


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
(1) تعریف: the same; being the same entity.
مترادف: same
متضاد: different, differential, diverse
مشابه: like, very

- They painted the outside, but this is the identical restaurant we ate in on our honeymoon.
[ترجمه ترگمان] آن ها بیرون را نقاشی کردند، اما این رستوران همان رستورانی است که ما در ماه عسل خود صرف کردیم
[ترجمه گوگل] آنها در خارج از منزل نقاشی کردند، اما این همان رستوران است که ما در ماه عسلیم خوردیم

(2) تعریف: alike in every detail; equal in all aspects.
متضاد: different, nonidentical, opposite, unequal
مشابه: equal, equivalent, even, indistinguishable, same, uniform

- No two snowflakes are identical.
[ترجمه سبحان مرادی] هیچ دانه برف جفتی وجود ندارد ( شبیه هم نیستید )
[ترجمه ترگمان] هیچ دو snowflakes یک سان نیستند
[ترجمه گوگل] هیچ دو برف دانه ای یکسان نیستند

(3) تعریف: alike in almost every aspect; very similar.
متضاد: different, diverse, unlike
مشابه: alike, like, same, twin

- The women were surprised to see they were wearing identical dresses.
[ترجمه Hermione] زنان وقتی دیدند که لباس های یکسانی پوشیدند متعجب شدند.
[ترجمه ترگمان] زن ها از دیدن لباس یک سان متعجب شدند
[ترجمه گوگل] زنان شگفت زده شدند که لباس پوشیدن یکسان هستند
- My brother and I are identical twins, but there are ways to tell us apart.
[ترجمه ترگمان] من و برادرم دوقلوهای همسان هستیم اما راه های دیگه ای هم هست که ما رو از هم جدا کنه
[ترجمه گوگل] برادر من و من دوقلوهای یکسان هستند، اما راه هایی برای جدا کردن از ما وجود دارد

• exactly alike, same; equal in every respect, interchangeable
things that are identical are exactly the same.

دیکشنری تخصصی

[برق و الکترونیک] همانند، یکسان
[مهندسی گاز] یکسان، همانند
[نساجی] یکسان - همانند
[ریاضیات] همانند، یکسان

مترادف و متضاد

جور (صفت)
accordant, compatible, identical, concordant, identic

مساوی (صفت)
adequate, identical, identic, equal, alike, even, level

یکسان (صفت)
similar, identical, identic, equal, alike, akin, same, uniform, invariant

عینی (صفت)
genuine, identical, identic, exact, objective, visual

همان (صفت)
very, identical, identic, same, idem, selfsame

منطبق با (صفت)
identical, identic

alike, equal


Synonyms: carbon copy, corresponding, dead ringer, ditto, double, duplicate, equivalent, exact, identic,indistinguishable, interchangeable, like, like two peas in a pod, look-alike, matching, same, same difference, selfsame, spitting image, tantamount, twin, very, very same, Xerox


Antonyms: different, dissimilar, distinct, diverse, opposite, unequal, unlike


جملات نمونه

1. identical twins
دو قلوهای همسان،دوقلوهای یک تخمی

2. identical twins
دوقلوهای یک تخمه،دوقلوهای همدیس (یا همانند)،دوگانه های همانند

3. virtually identical
تقریبا یک جور

4. they were wearing identical hats
کلاه های آنها یکجور بود.

5. this is the identical hotel we stayed in last year
این همان هتلی است که پارسال هم در آن اقامت کردیم.

6. those two copies are identical
آن دو نسخه عینا مثل هم اند.

7. japan's social structure can never be identical with china's
ساختار اجتماعی ژاپن هرگز مانند (ساختار اجتماعی) چین نخواهد بود.

8. We are identical in our views of what should be done.
[ترجمه ترگمان]ما در دیدگاه های خود از آنچه باید انجام شود، یک سان هستیم
[ترجمه گوگل]ما در دیدگاه های ما از آنچه باید انجام شود، یکسان است

9. His fingerprints were identical with those left on the door.
[ترجمه ترگمان]اثر انگشتش با آن هایی که روی در باقی مانده بود یک سان بود
[ترجمه گوگل]اثر انگشت او با آنهایی که در درب قرار داشتند، یکسان بود

10. Nutritionally, infant formulas are almost identical to breast milk.
[ترجمه ترگمان]nutritionally، نوزادان تقریبا شبیه شیر مادر هستند
[ترجمه گوگل]تغذیه ای، فرمول های شیر مادر تقریبا با شیر مادر همتا هستند

11. The two rooms were virtually identical.
[ترجمه سبحان مرادی] دو اتاق خیلی شبیه هم اند ( نمیشه بگیم یکسان )
[ترجمه ترگمان]هر دو اتاق با هم یک سان بود
[ترجمه گوگل]دو اتاق تقریبا یکسان بودند

12. She wore the identical dress on both occasions.
[ترجمه ترگمان]در هر دو حالت لباس مشابهی بر تن داشت
[ترجمه گوگل]او در هر دو مورد از لباس یکسان استفاده کرد

13. They churn out 3 000 identical toy trains every day.
[ترجمه ترگمان]آن ها هر روز ۳ هزار قطار اسباب بازی مشابه را تمرین می کنند
[ترجمه گوگل]آنها هر روز 3،000 قطعه اسباب بازی یکسان را خاموش می کنند

14. Her dress is almost identical to mine.
[ترجمه ترگمان]لباسش تقریبا شبیه مال من است
[ترجمه گوگل]لباس او تقریبا با من معادل است

15. The two pictures are similar, although not identical.
[ترجمه ترگمان]این دو تصویر شبیه هم هستند، هرچند یک سان نیستند
[ترجمه گوگل]دو عکس مشابه هستند، اگرچه یکسان نیستند

16. These are identical prints made from a wood - block.
[ترجمه ترگمان] اینا یه اثر مشابه هستن که از یه ساختمون چوبی ساخته شدن
[ترجمه گوگل]این ها چاپ یکسان از بلوک چوب ساخته شده است

17. These two designs are almost identical.
[ترجمه ترگمان]این دو طرح تقریبا یک سان هستند
[ترجمه گوگل]این دو طرح تقریبا یکسان هستند

Those two copies are identical.

آن دو نسخه درست مثل هم‌اند.


They were wearing identical hats.

کلاه‌های آن‌ها یک‌جور بود.


Japan's social structure can never be identical with China's.

ساختار اجتماعی ژاپن هرگز مانند (ساختار اجتماعی) چین نخواهد بود.


This is the identical hotel we stayed in last year.

این همان هتلی است که پارسال هم در آن اقامت کردیم.


The two sisters always dressed identically.

دو خواهر همیشه عین هم لباس می‌پوشیدند.


اصطلاحات

identical twins

دوقلوهای هم‌سان، دوقلوهای یک‌تخمی


پیشنهاد کاربران

شبیه

همسان

خاص، منحصر به فرد

همسان
همانند

یکسان

همسان
Identical twins : دوقلوهای همسان

یکسان
همانند

این همان

انطباق

Same
شبیه هم ، یکسان

یکسان - همسان - یکجور

یکسان، same، مثل هم

صد در صد قطعی

همسان، یکسان، نزدیک به

همسان
مثل هم


کلمات دیگر: