1. a queue of cars
یک صف اتومبیل
2. the long queue of people in front of the store
صف دراز مردم در جلو فروشگاه
3. jump a queue
(انگلیس) خارج از نوبت در صف ایستادن،تقلب کردن
4. we stood in the queue for bread
در صف نان ایستادیم.
5. There was a queue of traffic waiting to turn right.
[ترجمه ترگمان]صفی از ترافیک وجود داشت که انتظار می رفت به سمت راست حرکت کند
[ترجمه گوگل]یک صف از انتظار ترافیک برای چرخش سمت راست وجود دارد
6. To what window are you standing in a queue?
[ترجمه ترگمان]شما در یک صف ایستادن در کدام پنجره هستید؟
[ترجمه گوگل]به چه پنجره ای در صف ایستاده اید؟
7. By 7 o'clock a long queue had formed outside the cinema.
[ترجمه ترگمان]تا ساعت ۷ صف طویلی در بیرون سینما شکل گرفت
[ترجمه گوگل]در ساعت 7 یک صف طولانی در خارج از سینما شکل گرفت
8. How long were you in the queue?
[ترجمه ترگمان]چند وقته تو صف هستی؟
[ترجمه گوگل]چه مدت در صف بودی؟
9. I had to join a queue for the toilets.
[ترجمه ترگمان]مجبور شدم برای توالت به صف ملحق شوم
[ترجمه گوگل]من مجبور شدم به صف برای توالت بپیوندم
10. Are you in the queue for tickets?
[ترجمه ترگمان]در صف بلیط هستید؟
[ترجمه گوگل]آیا شما در صف برای بلیط هستید؟
11. We stood in a queue for half an hour.
[ترجمه ترگمان]نیم ساعت در صف ایستاده بودیم
[ترجمه گوگل]ما در نیم ساعت ایستاده بودیم
12. I was before him in the queue.
[ترجمه ترگمان]من قبل از اون تو صف بودم
[ترجمه گوگل]قبل از او در صف بود
13. We all had to queue up for our ration books.
[ترجمه ترگمان]همه ما مجبور بودیم به خاطر کتاب ration صف بزنیم
[ترجمه گوگل]همه ما مجبور بودیم که کتابهای مربوط به جیره ما را در صف قرار دهیم
14. You'll have to join the housing queue.
[ترجمه ترگمان]شما مجبور خواهید بود که به صف مسکن ملحق شوید
[ترجمه گوگل]شما باید به صف مسکن بپیوندید
15. I have to queue up for a bus every day.
[ترجمه ترگمان]من باید هر روز برای اتوبوس صف بکشم
[ترجمه گوگل]من باید برای یک اتوبوس هر روز به صف
16. First in the queue were two Japanese students.
[ترجمه Amir] در ابتدای صف دو دانش آموز ژاپنی بود.
[ترجمه ترگمان]ابتدا در صف دو نفر از دانش آموزان ژاپنی بودند
[ترجمه گوگل]اول در صف دو دانش آموز ژاپنی بود
17. The prince refused to jump the queue for treatment at the local hospital.
[ترجمه Sara] شاهزاده از تقلب و پارتی بازی برای درمان در بیمارستان محلی خودداری کرد. د
[ترجمه ترگمان]شاهزاده از پریدن از صف برای درمان در بیمارستان محلی خودداری کرد
[ترجمه گوگل]شاهزاده از رفتن به صف برای درمان در بیمارستان محلی فرار کرد