1. launch pad
سکوی پرتاب،پرتابگاه
2. launch into
با حرارت یا شدت آغاز کردن
3. launch out
کار مهمی را آغاز کردن
4. the launch is on hold
پرتاب (موشک) دستخوش تاخیر است.
5. to launch a battleship
کشتی جنگی به آب انداختن
6. to launch a plane by catapult
هواپیما را با منجنیق پرتاب کردن
7. to launch a spaceship
ناو فضایی پرتاب کردن
8. to launch a torpedo
اژدر افکندن
9. to launch an arrow
تیر افکندن
10. to launch an attack
به حمله دست زدن
11. he had enough ammunition to launch his criticism
او دلائل کافی برای انتقاد کردن داشت.
12. the date of the next launch of the space vehicle
تاریخ پرتاب بعدی سفینه فضایی
13. he picked up a rock and was about to launch it
او سنگی را برداشت و می خواست آن را بیندازد.
14. Wimbledon has been a launch pad for so many players.
[ترجمه ترگمان]ویمبلدون برای بسیاری از بازیکنان یک سکوی پرتاب بوده است
[ترجمه گوگل]ویمبلدون یک پلت فرم پرتاب برای بسیاری از بازیکنان است
15. They managed to launch on a new business.
[ترجمه ترگمان]آن ها توانستند یک کسب وکار جدید را شروع کنند
[ترجمه گوگل]آنها موفق به راه اندازی یک کسب و کار جدید شدند
16. The Glasgow-based company is to launch a stock-market flotation this summer.
[ترجمه ترگمان]شرکت \"گلاسکو\" قرار است تابستان امسال یک شناوری بازار سهام را راه اندازی کند
[ترجمه گوگل]شرکت مستقر در گلاسکو این تابستان را برای راه اندازی بازار سهام در بازار عرضه می کند
17. Those who dared to launch out beyond the unknown waters became the discoverers of new lands.
[ترجمه ترگمان]کسانی که جرات پیدا کردن بیرون از آب های ناشناخته را داشتند تبدیل به سرزمین جدید سرزمین های جدید شدند
[ترجمه گوگل]افرادی که جرأت داشتند از آب های ناشناخته خارج شوند، کشف زمین های جدید شدند
18. The Queen is to launch a new warship today.
[ترجمه ترگمان]ملکه قرار است امروز یک کشتی جنگی جدید را راه اندازی کند
[ترجمه گوگل]ملکه این است که امروز کشتی جنگی جدید را راه اندازی کند
19. There's a big press launch today and you're most welcome to come along.
[ترجمه ترگمان]امروز یک پرتاب بزرگ مطبوعاتی وجود دارد و شما هم خیلی خوشحال هستید که همراه ما بیایید
[ترجمه گوگل]امروز یک مطبوعات بزرگ راه اندازی می شود و شما بیشتر از همه خوشحال می شوید که با هم همراه شوید
20. The company proudly announced the launch of its new range of cars.
[ترجمه ترگمان]این شرکت با غرور راه اندازی دامنه جدید خود را اعلام کرد
[ترجمه گوگل]شرکت با افتخار اعلام راه اندازی طیف وسیعی از خودروهای خود را اعلام کرد
21. Would it be wise to launch into this rough sea?
[ترجمه ترگمان]آیا عاقلانه است که به این دریای متلاطم راه بیافتیم؟
[ترجمه گوگل]آیا عاقلانه است که به این دریا خشن بپردازیم؟
22. The original planned launch was called off four minutes before blast-off.
[ترجمه ترگمان]پرتاب برنامه ریزی شده اصلی چهار دقیقه قبل از انفجار انجام شد
[ترجمه گوگل]راه اندازی اولیه برنامه ریزی شده 4 دقیقه قبل از انفجار خارج شد
23. The official launch date is in May.
[ترجمه ترگمان]تاریخ پرتاب رسمی قرار است در ماه مه باشد
[ترجمه گوگل]تاریخ انتشار رسمی در ماه مه است
24. The countdown has begun for the launch later today of the American space shuttle.
[ترجمه ترگمان]شمارش معکوس برای شروع امروز شاتل فضایی آمریکا آغاز شده است
[ترجمه گوگل]شمارش معکوس برای راه اندازی روز بعد از شاتل فضایی آمریکا آغاز شده است
25. Next year you may be ready to launch out as a concert pianist.
[ترجمه ترگمان]سال آینده شما ممکن است آماده باشید که به عنوان یک پیانیست کنسرت پیاده شوید
[ترجمه گوگل]در سال آینده شما ممکن است آماده برای راه اندازی به عنوان یک پیانیست کنسرت
26. The show is timed to coincide with the launch of her new book.
[ترجمه ترگمان]این برنامه همزمان با شروع کتاب جدیدش برنامه ریزی شده است
[ترجمه گوگل]نمایش نشان می دهد که همزمان با راه اندازی کتاب جدید او است