1. variant points of view
دیدگاه های متفاوت
2. variant religious groups
دستجات مذهبی مختلف
3. the variant interpretations of this text
تفسیرهای جوراجور این متن
4. the variant spellings of his name
گونه های مختلف املای نام او
5. this land's variant scenery
مناظر متنوع این سرزمین
6. Fortune is variant.
[ترجمه ترگمان]بخت متغیر است
[ترجمه گوگل]فورچون یک نوع است
7. This game is a variant of netball.
[ترجمه ترگمان]این بازی گونه ای از netball است
[ترجمه گوگل]این بازی یک نوع از netball است
8. This game is a variant of / on baseball.
[ترجمه ترگمان]این بازی نوعی بازی بیسبال است
[ترجمه گوگل]این بازی یک نوع از / در بیس بال است
9. The quagga was a strikingly beautiful variant of the zebra.
[ترجمه ترگمان]The گونه ای کاملا زیبا از گورخر بود
[ترجمه گوگل]کواگا یک نوع کاملا قابل توجه از گورخر بود
10. Luckily the second dose, a minor variant of the first, did the trick.
[ترجمه ترگمان]خوشبختانه مقدار دوم، نوع کمی از اولی، حقه را انجام داد
[ترجمه گوگل]خوشبختانه دوز دوم، جزئی جزئی از اول، این ترفند بود
11. The least bad variant might actually be for the international currency markets to take it apart.
[ترجمه ترگمان]این نوع بد ممکن است در واقع برای بازارهای ارز بین المللی باشد تا آن را از هم جدا کند
[ترجمه گوگل]حداقل نوع بد ممکن است در بازار ارز بین المللی برای جدا کردن آن باشد
12. The final variant on provision for cyclists occurs in areas where streets are relatively narrow and pass predominantly through housing districts.
[ترجمه ترگمان]آخرین گزینه برای دوچرخه سواران در مناطقی رخ می دهد که در آن خیابان ها نسبتا باریک بوده و عمدتا از طریق مناطق مسکونی عبور می کنند
[ترجمه گوگل]نوع نهایی برای تأمین دوچرخه سواران در مناطقی که خیابانها نسبتا باریک هستند و به طور عمده از طریق مناطق مسکونی عبور می کنند، رخ می دهد
13. The Communist variant of management Centralism goes much further, to be sure, than the variant found in democratic societies.
[ترجمه ترگمان]متغیر کمونیستی centralism بیشتر از آن چیزی است که در جوامع دموکرات یافت می شود
[ترجمه گوگل]نوعی مدیریت کمونیستی مدیریت مرکزی بیشتر از آنچه که در جوامع دموکراتیک یافت می شود بسیار بیشتر است
14. They use a variant of it, a sort of teeth-gnashing, when they see a bird through a window.
[ترجمه ترگمان]آن ها از متفاوتی از آن استفاده می کنند، نوعی دندان به هم فشرده که وقتی یک پرنده را از پنجره می بینند، به هم فشرده می شوند
[ترجمه گوگل]آنها از یک نوع از آن استفاده می کنند، یک نوع دندان-گدازه، زمانی که یک پرنده را از طریق یک پنجره می بینند
15. Mackenzie's technique uses a variant of Michael Barnsley's iterated function system, called a fractal interpolation function.
[ترجمه ترگمان]تکنیک مکنزی از متغیری از تابع تکرار شونده مایکل Barnsley استفاده می کند که تابع interpolation مقطعی نامیده می شود
[ترجمه گوگل]تکنیک مکنزی از یک نوع از تابع تکرار شده مایکل بارسلی استفاده می کند که یک تابع درون یابی فراکتال نامیده می شود
16. Even variant pronunciations of the same word may on occasion be assigned contrasting meanings.
[ترجمه ترگمان]حتی pronunciations متفاوت یک واژه نیز ممکن است به معانی متضاد اختصاص داده شود
[ترجمه گوگل]حتی اصطلاحات نوعی از یک کلمه هم ممکن است در موارد خاص به معانی متضاد اختصاص یابد