(عامیانه) پشت سرهم،متوالی، پشت به پشت
back to back
(عامیانه) پشت سرهم،متوالی، پشت به پشت
انگلیسی به انگلیسی
صفت و ( adjective, adverb )
• (1) تعریف: following immediately after another; in consecutive order.
- She wrote her two best novels back-to-back.
[ترجمه سام] او دو تا از بهترین رمان هایش را یکی پس از دیگری نوشت
[ترجمه ترگمان] اون دوتا از بهترین رمان های خودش رو براش نوشت[ترجمه گوگل] او دو رمان خود را به عقب برگرداند
- The two players hit back-to-back home runs.
[ترجمه ترگمان] این دو بازیکن به خانه بازگشته اند
[ترجمه گوگل] دو بازیکن به عقب برگشت به خانه اجرا می شود
[ترجمه گوگل] دو بازیکن به عقب برگشت به خانه اجرا می شود
• (2) تعریف: having the back sides adjoining so that the front sides are facing outward.
• one back facing another; one right after another, in immediate succession
دیکشنری تخصصی
[برق و الکترونیک] پشت به پشت
[زمین شناسی] خاک های پشته ای
[نساجی] خارهای پشت به پشت ( در ماشین کارد )
[زمین شناسی] خاک های پشته ای
[نساجی] خارهای پشت به پشت ( در ماشین کارد )
جملات نمونه
1. restaurant seats back-to-back
صندلی های پشت به هم در رستوران
2. i have had back-to-back problems
مسایل پی در پی داشته ام.
3. Stand back to back and we'll see who's tallest.
[ترجمه سعید برهانی] پشت به پشت بایستید، خواهیم دید چه کسی از همه قدبلندتر است.
[ترجمه ترگمان]عقب عقب بایستید و ما را می بینیم که بلندتر از همه است[ترجمه گوگل]به عقب برگردید و ببینید چه کسی بلندترین است
4. The children sat back to back so they couldn't see each others' drawings.
[ترجمه سعید برهانی] بچه ها پشت به پشت نشستند، بنابراین نمی توانستند نقاشیهای یکدیگر را ببینند.
[ترجمه ترگمان]بچه ها عقب نشستند تا دیگر نقاشی را نبینند[ترجمه گوگل]بچه ها برگشتند به عقب، بنابراین آنها نمی توانند نقشه های یکدیگر را ببینید
5. Stand back to back and let's see who's taller.
[ترجمه ترگمان]عقب وایسا تا ببینیم کی بلندتر شده
[ترجمه گوگل]به عقب برگردید و بیایید ببینیم که بلندتر است
[ترجمه گوگل]به عقب برگردید و بیایید ببینیم که بلندتر است
6. The team had to play three games back to back.
[ترجمه ترگمان]تیم مجبور بود سه بازی را پشت سر بگذارد
[ترجمه گوگل]این تیم مجبور به بازی سه بازی برگشت
[ترجمه گوگل]این تیم مجبور به بازی سه بازی برگشت
7. Stand back to back and we'll see which of you is taller.
[ترجمه ترگمان]عقب بایستید تا ببینیم کدام یک از شما بلندتر است
[ترجمه گوگل]به عقب برگردید و می بینیم که کدام یک بلندتر است
[ترجمه گوگل]به عقب برگردید و می بینیم که کدام یک بلندتر است
8. The other three will be placed back to back with them inside.
[ترجمه ترگمان]سه تن دیگر نیز به پشت قرار داده خواهند شد
[ترجمه گوگل]سه نفر دیگر با آنها در داخل قرار خواهند گرفت
[ترجمه گوگل]سه نفر دیگر با آنها در داخل قرار خواهند گرفت
9. The three nomes stood back to back.
[ترجمه ترگمان]سه نفر دیگر هم به عقب بازگشتند
[ترجمه گوگل]سه نومه به عقب برگشتند
[ترجمه گوگل]سه نومه به عقب برگشتند
10. Two rows of chairs were arranged back to back.
[ترجمه ترگمان]دو ردیف صندلی را پشت سر گذاشته بودند
[ترجمه گوگل]دو ردیف صندلی به عقب برگزار شد
[ترجمه گوگل]دو ردیف صندلی به عقب برگزار شد
11. They were astride a single horse, tied back to back, being led along a skyline by the sheriff's posse.
[ترجمه ترگمان]آن ها سوار یک اسب تنها بودند که به عقب بسته شده بودند و به عقب بسته شده بودند
[ترجمه گوگل]آنها یک اسب سوار بودند که به عقب گره خورده بودند و در کنار یک خط افقی از سوی کلانتر هدایت می شدند
[ترجمه گوگل]آنها یک اسب سوار بودند که به عقب گره خورده بودند و در کنار یک خط افقی از سوی کلانتر هدایت می شدند
12. Stand back to back!
[ترجمه ترگمان]عقب بایستید!
[ترجمه گوگل]بازگشت به عقب!
[ترجمه گوگل]بازگشت به عقب!
13. Orlando and Vancouver, back to back.
[ترجمه ترگمان] \"ارلاندو و\" ونکوور \"، برگردیم به\"
[ترجمه گوگل]اورلاندو و ونکوور، برگشت به عقب
[ترجمه گوگل]اورلاندو و ونکوور، برگشت به عقب
14. Today back to back confronts Nix, Yi Jianlian has not prepared for full obviously.
[ترجمه ترگمان]امروز بازگشت به مصاف با نیکس، یی ها هنوز برای کامل کردن کامل آماده نشده است
[ترجمه گوگل]امروزه به عقب نیکس روی می آید، یی جیان لیان به وضوح آماده نشده است
[ترجمه گوگل]امروزه به عقب نیکس روی می آید، یی جیان لیان به وضوح آماده نشده است
15. He scored two home runs back to back in the 9 th inning.
[ترجمه ترگمان]او دو امتیاز در خانه به ثمر رساند و در ۹ نوبت به عقب برگشت
[ترجمه گوگل]او دو خانه را به ثمر رساند و در 9 تنی بازی کرد
[ترجمه گوگل]او دو خانه را به ثمر رساند و در 9 تنی بازی کرد
پیشنهاد کاربران
متوالی. پی در پی
پی در پی، بی وقفه
پشت به هم
متوالی
Consecutive
Consecutive
به هم پشت کرده
پشت به پشت
پشت به پشت
کلمات دیگر: