1. Everyone at City Hall is receiving kickbacks. It's the only way to get anything done there.
[ترجمه ترگمان]همه تو \"شهرداری\" دارن kickbacks رو دریافت میکنن این تنها راهیه که می شه کاری کرد
[ترجمه گوگل]هر کس در تالار شهرداری رشوه دریافت می کند این تنها راه برای به دست آوردن چیزی در آنجا است
2. He offered me $20,000 as a kickback if I'd push through a $500,000 loan.
[ترجمه ترگمان]او بیست هزار دلار به من پیشنهاد کرد اگر یک وام ۵۰۰۰۰۰ دلاری را فشار دهم
[ترجمه گوگل]اگر من از وام 500،000 دلاری استفاده می کردم، او 20،000 دلار به من پیشنهاد داد
3. He blamed what he called the painful kick-back of recent economic problems for the latest spate of job losses.
[ترجمه ترگمان]او آنچه را که \"ضربه دردناک\" مشکلات اقتصادی اخیر برای آخرین موج شکست های شغلی نامید، سرزنش کرد
[ترجمه گوگل]او به آنچه که او به دلیل دردناک مشکلات اقتصادی اخیر برای آخرین اخراج از شغل ها نامید، مقصر است
4. The company paid kickbacks to local officials to win a contracts worth millions of dollars.
[ترجمه ترگمان]این شرکت به مقامات محلی پول قرض داد تا قراردادهایی به ارزش میلیون ها دلار بدست آورد
[ترجمه گوگل]این شرکت مبلغی را به میلیون ها دلار به شرکت های دولتی پرداخت کرد
5. Most focus on illegal kickbacks on public works contracts.
[ترجمه ترگمان]بیشتر تمرکز بر کاره ای مالی غیر قانونی بر روی قراردادهای دولتی است
[ترجمه گوگل]بیشترین تمرکز بر بازپرداخت های غیرقانونی قراردادهای کاری عمومی است
6. He is on trial for accepting kickbacks from business moguls to build his slush fund.
[ترجمه ترگمان]او در حال محاکمه برای گرفتن باج از افراد با نفوذ تجاری به منظور ایجاد صندوق slush است
[ترجمه گوگل]او برای دریافت رشوه از مغازه های کسب و کار برای ساخت صندوق خالی او محاکمه می شود
7. He is on trial for allegedly accepting kickbacks from business.
[ترجمه ترگمان]او در حال محاکمه برای گرفتن باج از کسب وکار است
[ترجمه گوگل]او به اتهام پذیرفتن رشوه های تجاری از دادگاه محاکمه می شود
8. It forbids bribery or kickbacks in any form to anyone in the public sector.
[ترجمه ترگمان]این کار به هر صورت در بخش دولتی رشوه یا رشوه دادن را ممنوع می کند
[ترجمه گوگل]این هرگونه رشوه یا رشوه را برای هر کسی در بخش عمومی ممنوع می کند
9. Top executives received millions of dollars in kickbacks.
[ترجمه ترگمان]مدیران ارشد میلیونها دلار در kickbacks دریافت کردند
[ترجمه گوگل]مدیران ارشد میلیون ها دلار در رشوه دریافت کردند
10. Among other things, investigators will focus on whether kickbacks or political contributions were granted in exchange for the loans.
[ترجمه ترگمان]در بین چیزهای دیگر، بازرسان بر این موضوع تمرکز خواهند کرد که آیا کمک های مالی یا سیاسی در ازای وام اعطا شده است یا خیر
[ترجمه گوگل]در میان سایر موارد، محققان در مورد اینکه آیا رشوه یا کمک های سیاسی در برابر وام ها اعطا شده است، تمرکز خواهد کرد
11. Sources said they were accused of paying kickbacks to politicians to obtain public contracts.
[ترجمه ترگمان]منابع گفتند که آن ها متهم به پرداخت باج به سیاستمداران برای گرفتن قراردادهای دولتی هستند
[ترجمه گوگل]منابع گفتند که آنها متهم به پرداخت پول به سیاستمداران برای به دست آوردن قراردادهای عمومی شده اند
12. A cardiologist was offered kickbacks by a pacemaker manufacturer.
[ترجمه ترگمان]یک متخصص قلب به وسیله یک تولید کننده ضربان قلب به دام افتاد
[ترجمه گوگل]یک متخصص مغز و اعصاب توسط یک تولیدکننده ضربان ساز عرضه شد
13. In America, Taking Kickback is a Violation of Indian Law.
[ترجمه ترگمان]در آمریکا، گرفتن kickback یک تخطی از قوانین هند است
[ترجمه گوگل]در آمریکا، گرفتن کیکبک نقض قانون هند است
14. I will do it if you kickback a few hundred for my firm.
[ترجمه ترگمان]من این کار را خواهم کرد اگر شما چند صد روبل را برای شرکت من بپردازید
[ترجمه گوگل]من این کار را انجام خواهم داد اگر چند صد دلار برای شرکت من بازپرداخت شود
15. The company had to kickback a lot to the corrupt officer.
[ترجمه ترگمان]شرکت باید خیلی به افسر فاسد تجاوز کرده باشه
[ترجمه گوگل]این شرکت مجبور شد تا به افسر فاسد بزرگی دست بزند
16. Tom wanted to kick back at the people who had written so unfavorably about his new book in the newspapers.
[ترجمه ترگمان]تام دلش می خواست به کسانی که درباره کتاب جدیدش در روزنامه ها حرف می زدند، ضربه بزند
[ترجمه گوگل]تام می خواست دوباره به افرادی که در مورد کتاب جدید خود در روزنامه ها چنین نامطلوب نوشته بودند ضربه بزند
17. Kick back, make yourself at home.
[ترجمه ترگمان] لگد بزن، خودتو برسون خونه
[ترجمه گوگل]عقب بروید، خود را در خانه بسازید
18. As soon as they've finished up, they kick back and wait for the next show.
[ترجمه ترگمان]به محض اینکه کارشان تمام شد، با لگد به عقب بر می گردند و منتظر نمایش بعدی می مانند
[ترجمه گوگل]به محض اینکه آنها تمام شده اند، آنها عقب می افتند و برای نمایش بعدی صبر می کنند
19. You ought to kick back at such malicious slander.
[ترجمه ترگمان]تو باید به چنین slander موذیانه برگردی
[ترجمه گوگل]شما باید چنین خشونتی بدخواهی را پشت سر بگذارید
20. Don't kick back; I'm only joking.
[ترجمه ترگمان]لگد نزن، فقط شوخی می کنم
[ترجمه گوگل]لگد زدن نکن من فقط شوخی میکنم
21. Contractors winning construction jobs had to kick back 2 per cent of the contract price to the mafia.
[ترجمه ترگمان]پیمانکاران برنده کار ساخت باید ۲ درصد از قیمت قرارداد را به مافیا اختصاص دهند
[ترجمه گوگل]مشاغل پیمانکار برنده شدن در ساخت و ساز باید 2 درصد از قیمت قرارداد را به مافیا بازگرداند
22. Kick back and enjoy the summer.
[ترجمه ترگمان] با لگد بزن و از تابستون لذت ببر
[ترجمه گوگل]عقب بروید و از تابستان لذت ببرید
23. Your waitress will take your order while you kick back and enjoy the game.
[ترجمه ترگمان]پیشخدمت شما دستور شما را می گیرد و شما از بازی لذت می برید
[ترجمه گوگل]پیشخدمت شما سفارش خود را در حالی که عقب می کشد و از بازی لذت می برید
24. The embezzler was severely punished and enjoined to kick back a portion of the stolen money each month.
[ترجمه ترگمان]The به شدت تنبیه شد و دستور داد هر ماه قسمتی از پول سرقت شده را پس بدهد
[ترجمه گوگل]خرابکار شدیدا مجازات شد و مجاز به بازگرداندن بخشی از پول دزدیده شده در هر ماه بود
25. Such behaviour warrants a smart kick back on his backside.
[ترجمه ترگمان]چنین رفتاری یک ضربه زیرکانه به پشت او دارد
[ترجمه گوگل]چنین رفتار یک ضربه هوشمندانه را پشت سر او می گذارد
26. I'm just going to kick back and wait for the end of the semester.
[ترجمه ترگمان]من فقط می خوام بزنم به عقب و تا آخر نیمسال صبر کنم
[ترجمه گوگل]من فقط می خواهم به عقب برگردم و منتظر پایان ترم باشد
27. One strength of MusicTeller is its ability to kick back a commission to the stores that choose to install it.
[ترجمه ترگمان]یک قدرت of توانایی آن برای باز گرداندن یک کمیسیون به فروشگاه هایی است که انتخاب می کنند
[ترجمه گوگل]یکی از قدرت های MusicTeller قابلیت آن است که یک کمیته را به فروشگاه هایی که نصب آن را انتخاب می کنند، بازگردانند
28. On Saturdays, according to my datebook, I can kick back at 4: 4
[ترجمه ترگمان]شنبه ها، با توجه به datebook، من می توانم ساعت ۴: ۴ به عقب برگردم
[ترجمه گوگل]در روز شنبه ها، با توجه به دفترچه یادداشت من، می توانم در 4: 4 پشت سر بگذارم
29. So, hey, kick back.
[ترجمه ترگمان] پس، هی، بزن کنار
[ترجمه گوگل]پس، هی
30. And where to kick back at zero gravity and play some MMORPGs, right?
[ترجمه ترگمان]و در کجا باید با جاذبه صفر شروع کنیم و کمی MMORPGs بازی کنیم، درست است؟
[ترجمه گوگل]و جایی که میتونی در صفر جا بیفتی و بعضی از MMORPG ها بازی کنی، درست است؟