کلمه جو
صفحه اصلی

distinctive feature


(زبان شناسی) شناسمان ناسان نما، خصوصیت ممیز، مشخصه

انگلیسی به فارسی

(زبان‌شناسی) شناسمان ناسان‌نما، خصوصیت ممیز، مشخصه


جملات نمونه

1. The most distinctive feature of the dinosaurs was their size.
[ترجمه ترگمان]مشخص ترین ویژگی دایناسورها، اندازه آن ها بود
[ترجمه گوگل]یکی از ویژگی های متمایز دایناسورها اندازه آنهاست

2. This distinctive feature may have been retained to convince a money-conscious Council that they were rebuilds rather than new cars!
[ترجمه ترگمان]این ویژگی متمایز ممکن است برای متقاعد کردن یک شورای آگاه از پول حفظ شود که به جای خودروهای جدید بازسازی شوند
[ترجمه گوگل]این ویژگی متمایز ممکن است حفظ شود تا شورای آگاه پولی را متقاعد کند که آنها به جای اتومبیل های جدید بازسازی شده اند!

3. A distinctive feature of the course is the emphasis on ethical concerns and in particular on applied ethics in each year of study.
[ترجمه ترگمان]ویژگی متمایز این دوره، تاکید بر نگرانی های اخلاقی و به ویژه بر روی اصول اخلاقی کاربردی در هر سال مطالعه است
[ترجمه گوگل]یکی از ویژگی های متمایز این دوره تاکید بر نگرانی های اخلاقی و به ویژه در مورد اخلاق کاربردی در هر سال تحصیل است

4. Distinctive feature analysis looks at different properties of segments and classes of segments.
[ترجمه ترگمان]تحلیل ویژگی متمایز به ویژگی های مختلف بخش ها و طبقات مختلف می پردازد
[ترجمه گوگل]تجزیه و تحلیل ویژگی های متفاوتی به ویژگی های مختلف بخش ها و کلاس های بخش می پردازد

5. It is also an extremely distinctive feature in terms of its high level of geographical polarization.
[ترجمه ترگمان]این یک ویژگی بسیار متمایز از لحاظ سطح بالای پلاریزاسیون جغرافیایی است
[ترجمه گوگل]این نیز از ویژگی های بسیار متمایز از لحاظ سطح بالایی از قطبش جغرافیایی است

6. The distinctive feature of the method lies in what it does not do.
[ترجمه ترگمان]ویژگی متمایز این روش در کاری است که انجام نمی دهد
[ترجمه گوگل]ویژگی متمایز این روش در آن چیزی نیست که انجام می دهد

7. The most distinctive feature of the building is its enormous dome-shaped roof.
[ترجمه ترگمان]مشخص ترین ویژگی این ساختمان، سقف گنبدی شکلی است که به شکل گنبد شکل می گیرد
[ترجمه گوگل]یکی از ویژگی های متمایز این ساختمان، سقف بسیار بزرگ گنبدی است

8. But the most distinctive feature is the fertilizer plant.
[ترجمه ترگمان]اما مهم ترین ویژگی این کارخانه کود شیمیایی است
[ترجمه گوگل]اما یکی از ویژگی های متمایز این گیاه، کود است

9. The consequent leverage is the most distinctive feature of our financial era.
[ترجمه ترگمان]اهرم بعدی ویژگی متمایز دوران مالی ما است
[ترجمه گوگل]اهرم حاصل از آن یکی از ویژگی های متمایز عصر مالی ما است

10. In distinctive feature analysis the features themselves thus become important components of the phonology.
[ترجمه ترگمان]در تجزیه و تحلیل ویژگی های متمایز، ویژگی ها به اجزای مهم آواشناسی تبدیل می شوند
[ترجمه گوگل]در تجزیه و تحلیل ویژگی های متمایز، ویژگی های خود را به این ترتیب تبدیل به اجزای مهم فنلاندی می شوند

11. The eye-spotted dorsal fin is another distinctive feature.
[ترجمه ترگمان]باله پشتی مشاهده شده یک ویژگی متمایز دیگر است
[ترجمه گوگل]یکی از ویژگی های متمایز دیگری است که بر روی پشت ردیف چشم قرار دارد

12. Symbolism in wide rang is also a distinctive feature of his poetry.
[ترجمه ترگمان]در عین حال، یک ویژگی متمایز از شعر او نیز وجود دارد
[ترجمه گوگل]نمادگرایی در ردیف گسترده نیز یکی از ویژگی های متمایز شعر اوست

13. Another distinctive feature of the Department is its emphasis on specialized coursework.
[ترجمه ترگمان]ویژگی متمایز دیگر اداره، تاکید آن بر تخصصی سازی تخصصی است
[ترجمه گوگل]یکی دیگر از ویژگی های متمایز این وزارتخانه تاکید آن بر کارهای تخصصی است

14. According to the above analysis, the project has distinctive feature in rich materials, ensured market, well-grounded management, rich return in short period as well as good economic results.
[ترجمه ترگمان]با توجه به تجزیه و تحلیل فوق، این پروژه مشخصه متمایزی در مواد غنی دارد، از مدیریت مبتنی بر بازار، مدیریت well، بازگشت غنی در دوره کوتاه و همچنین نتایج اقتصادی خوب برخوردار است
[ترجمه گوگل]براساس تجزیه و تحلیل فوق، پروژه دارای ویژگی متمایز در مواد غنی است، بازار را تضمین می کند، مدیریت خوبی، بازگشت ثروت در کوتاه مدت و همچنین نتایج اقتصادی خوب است

15. Due to the distinctive feature of " double indemnity" system, this article attempts to make a breakthrough in testing its effects in society.
[ترجمه ترگمان]با توجه به ویژگی متمایز سیستم \"جبران خسارت مضاعف\"، این مقاله تلاش می کند تا در آزمایش تاثیرات آن در جامعه پیشرفت کند
[ترجمه گوگل]با توجه به ویژگی متمایز سیستم دو برابر کننده، این مقاله تلاش می کند تا در دستیابی به اثرات آن در جامعه، پیشرفت کند

اصطلاحات

distinctive function

نقش تمایزدهنده


پیشنهاد کاربران

ویژگی متمایز

وجه تمایز

distinctive feature ( زبان‏شناسی )
واژه مصوب: مشخصۀ تمایزدهنده
تعریف: مشخصه‏ای که باعث تمایز یک واحد زبانی از واحد زبانی دیگر شود


کلمات دیگر: