برچسب زدن، علامت زدن، ضمیمه کردن، ضمیمه شدن به، اتیکت چسباندن به، بدنبال آوردن، گرگ بهوا بازی کردن
tagging
انگلیسی به فارسی
دیکشنری تخصصی
[زمین شناسی] برچسب زنی
[آمار] برچسب زنی
[آمار] برچسب زنی
پیشنهاد کاربران
برچسب گذاری ، برچسب دهی
نشانه گزاری
tagging ( حملونقل دریایی )
واژه مصوب: نشانگذاری 1
تعریف: عملی که به واسطۀ آن کشتی یا بار کشتی را متمایز سازند؛ این عمل یا ازطریق چسباندن برچسب بر روی کالا یا ازطریق تزریق دِنای مصنوعی به خَن کشتی حاصل میشود
واژه مصوب: نشانگذاری 1
تعریف: عملی که به واسطۀ آن کشتی یا بار کشتی را متمایز سازند؛ این عمل یا ازطریق چسباندن برچسب بر روی کالا یا ازطریق تزریق دِنای مصنوعی به خَن کشتی حاصل میشود
کلمات دیگر: