[زمین شناسی] کهکشانه هر یک از منظومه های عظیم ستارگان، که کهکشان ما نیز از جمله آنهاست و واحد تشکیل دهنده جهان می باشد .
galaxies
دیکشنری تخصصی
جملات نمونه
1. the cosmic distances separating the galaxies
فواصل عظیمی که کهکشان ها را از هم جدا می کند
2. the thought of all those galaxies sets my head reeling
تفکر درباره ی آن همه کهکشان سرم را به دوران می آورد.
پیشنهاد کاربران
کهکشان ها
کلمات دیگر: