اسم خاص مذکر
barry
اسم خاص مذکر
انگلیسی به فارسی
اسم خاص مذکر
باروری
انگلیسی به انگلیسی
• male first name
جملات نمونه
1. Die? I should say not, dear fellow. No Barry more would allow such a conventional thing to happen to him. John Barry more, American actor, J.
[ترجمه ترگمان]مردن؟ دوست عزیز، من نباید بگویم باری دیگر هیچ کس اجازه نمی داد که چنین امری عادی برایش اتفاق بیفتد جان بری مور، بازیگر آمریکایی
[ترجمه گوگل]مرگ
[ترجمه گوگل]مرگ
2. Barry had obviously come in on the tail-end of the conversation.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که بری به پایان مکالمه رسیده بود
[ترجمه گوگل]بری به وضوح در انتهای گفتگو بود
[ترجمه گوگل]بری به وضوح در انتهای گفتگو بود
3. Barry Davies eulogized Keegan's part in the operation.
[ترجمه ترگمان]بری دیویس در این عملیات شرکت داشته است
[ترجمه گوگل]بری دیویس، بخشی از عملیات کیهگان را جشن می گیرد
[ترجمه گوگل]بری دیویس، بخشی از عملیات کیهگان را جشن می گیرد
4. Barry sat munching on an apple.
[ترجمه ترگمان]بری در حال جویدن یک سیب نشسته بود
[ترجمه گوگل]بری نشسته روی یک سیب مینشیند
[ترجمه گوگل]بری نشسته روی یک سیب مینشیند
5. Barry Humphries's alter ego Dame Edna has taken the US by storm.
[ترجمه ترگمان]شخصیت تغییر یافته \"بری Humphries\" (Edna Edna)با طوفان ایالات متحده را تسخیر کرده است
[ترجمه گوگل]ادم عوض بری هومفریز دیم ادنا ایالات متحده را طوفان گرفته است
[ترجمه گوگل]ادم عوض بری هومفریز دیم ادنا ایالات متحده را طوفان گرفته است
6. I was worried when Barry didn't come back at the usual time.
[ترجمه ترگمان]من نگران بودم وقتی که بری به زمان معمول برنگشت
[ترجمه گوگل]من نگران بودم که بری در زمان معمولی باز نگرفت
[ترجمه گوگل]من نگران بودم که بری در زمان معمولی باز نگرفت
7. Barry held the bowls while Liz ladled soup into them.
[ترجمه ترگمان]بری کاسه را نگه داشت در حالی که لیز سوپ را به آن ها می داد
[ترجمه گوگل]بری کاسه را برگزار کرد در حالی که لیز سوپ را به آنها ریخت
[ترجمه گوگل]بری کاسه را برگزار کرد در حالی که لیز سوپ را به آنها ریخت
8. Barry was inducted into the Basketball Hall of Fame in 198
[ترجمه ترگمان]بری در سال ۱۹۸ به تالار مشاهیر بسکتبال آمریکا راه یافت
[ترجمه گوگل]بری در سال 1982 به تالار مشاهیر بسکتبال پیوست
[ترجمه گوگل]بری در سال 1982 به تالار مشاهیر بسکتبال پیوست
9. Barry took up the story where Justine had left off.
[ترجمه ترگمان]بری داستانی را که جاستین در آن مانده بود برداشت
[ترجمه گوگل]بری داستان را جاستین جاستین را ترک کرد
[ترجمه گوگل]بری داستان را جاستین جاستین را ترک کرد
10. Barry had his nose put out of joint by Lucy's aloof sophistication.
[ترجمه ترگمان]ری تا بینی اش را با sophistication آرام لوسی کنار گذاشته بود
[ترجمه گوگل]بری، بینی خود را از طریق پیچیدگی بی نظیر لوسی بیرون کشید
[ترجمه گوگل]بری، بینی خود را از طریق پیچیدگی بی نظیر لوسی بیرون کشید
11. Barry popped his head round the door to say hello.
[ترجمه ترگمان]بری سرش را چرخاند تا سلام کند
[ترجمه گوگل]بری سرش را دور کرد و سلام کرد
[ترجمه گوگل]بری سرش را دور کرد و سلام کرد
12. "Well?" asked Barry, "what does it tell us?".
[ترجمه ترگمان]خوب؟ باری پرسید: \"این داستان به ما چه می گوید؟\"
[ترجمه گوگل]'خوب؟' از بری پرسید، 'چه چیزی به ما می گوید؟'
[ترجمه گوگل]'خوب؟' از بری پرسید، 'چه چیزی به ما می گوید؟'
13. Barry resigned his directorship in December 197
[ترجمه ترگمان]باری در روز ۱۹۷ دسامبر استعفای خود را استعفا داد
[ترجمه گوگل]بری در دسامبر 197 نمایندگی خود را ترک کرد
[ترجمه گوگل]بری در دسامبر 197 نمایندگی خود را ترک کرد
14. Barry seems happy enough working for himself.
[ترجمه ترگمان]بری به اندازه کافی واسه خودش کار میکنه
[ترجمه گوگل]بری به اندازه کافی خوشحال است که برای خودش کار می کند
[ترجمه گوگل]بری به اندازه کافی خوشحال است که برای خودش کار می کند
پیشنهاد کاربران
سیم جوش میله دار
برای افراد خاص مذکر استفاده میشه مثلا دوست خاص : )
کلمات دیگر: