خلاصه کردن، در پوشینه یا کپسول قرار دادن، پوشینه کردن، پوشند کردن
capsulize
خلاصه کردن، در پوشینه یا کپسول قرار دادن، پوشینه کردن، پوشند کردن
انگلیسی به فارسی
در پوشینه یا کپسول قرار دادن، پوشینه کردن، پوشند کردن
خلاصه کردن
انگلیسی به انگلیسی
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: capsulizes, capsulizing, capsulized
حالات: capsulizes, capsulizing, capsulized
• (1) تعریف: to enclose in a capsule.
• (2) تعریف: to express concisely; condense.
• summarize, condense; put in a capsule (also capsulise)
جملات نمونه
a capsulized description
توصیفی خلاصهشده
کلمات دیگر: