کلمه جو
صفحه اصلی

acquaintanceship


اشنایی

انگلیسی به فارسی

آشنایی


انگلیسی به انگلیسی

• friendship, relationship, familiarity

جملات نمونه

1. Sheridan had struck up an acquaintanceship with Giles .
[ترجمه ترگمان]شریدان هم با جیل آشنایی داشت
[ترجمه گوگل]شریدان با Giles آشنا شد

2. He has a wide acquaintanceship.
[ترجمه ترگمان]آشنایی با هم دارد
[ترجمه گوگل]او آشنایی گسترده ای دارد

3. Four retakes of my shivering acquaintanceship with the wintry waves were needed.
[ترجمه ترگمان]چهار روز بعد از آشنائی با موج های زمستانی که از سرما می لرزیدند،
[ترجمه گوگل]چهار بار از آشنایی لرزان با امواج زمستانی مورد نیاز بود

4. Acquaintanceship imposes its own discipline and obligation.
[ترجمه ترگمان]acquaintanceship نظم و انضباط خود را تحمیل می کند
[ترجمه گوگل]آشنائی با منافع و وظایف خود را اعمال می کند

5. Sheridan had struck up an acquaintanceship with the actor-murderer Giles, a slightly bizarre eventuality which might have odd consequences.
[ترجمه ترگمان]شریدان هم آشنایی با آن هنرپیشه، جیل، کمی عجیب و غریب داشت که ممکن بود نتایج عجیبی داشته باشد
[ترجمه گوگل]شریدان یک آشنایی با بازیگر قاتل گیلز را تجربه کرد، یک واقعیت کمی عجیب و غریب که ممکن است عواقب عجیبی داشته باشد

6. Presently the Youngs appeared and with smiling acquaintanceship joined Filmer. sentence dictionary
[ترجمه ترگمان]در این موقع the ظاهر شد و با acquaintanceship خندان به فیلمر ملحق شد فرهنگ لغت
[ترجمه گوگل]در حال حاضر Youngs ظاهر شد و با آشنایی لبخند پیوست Filmer فرهنگ لغت جمله

7. Aim: Probing acquaintanceship status in community healty service ( CHS ) for medico.
[ترجمه ترگمان]هدف: وضعیت آشنای Probing در خدمات healty اجتماعی (CHS)برای پزشکی
[ترجمه گوگل]هدف بررسی وضعیت آشنایی در خدمات خدمت رسانی اجتماعی (CHS) برای پزشکی

8. In the fall after the beginning of her acquaintanceship with him she married Doctor Reefy and in the following spring she died.
[ترجمه ترگمان]بعد از آغاز آشنایی با او، با دکتر Reefy و در بهار بعد درگذشت
[ترجمه گوگل]در پاییز بعد از آغاز آشنایی او با او، دکتر ریفی ازدواج کرد و در بهار سال آینده درگذشت

9. This settled the probability of acquaintanceship.
[ترجمه ترگمان]این احتمال آشنایی بود
[ترجمه گوگل]این احتمال آشنایی را حل کرد

10. Hope we of acquaintanceship can become the fine recollection!
[ترجمه ترگمان]امیدوارم آشنایی با ما به یاد داشته باشد!
[ترجمه گوگل]امیدواریم که ما از آشنایی بتوانیم خاطره خوبی داشته باشیم!

11. I think this was an interesting acquaintanceship.
[ترجمه ترگمان]فکر می کنم آشنایی جالبی بود
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم این یک آشنایی جالب بود

12. Maybe we are the most acquaintanceship stranger on the world.
[ترجمه ترگمان]شاید ما شگفت انگیزترین غریبه دنیا هستیم
[ترجمه گوگل]شاید ما بیگانه ترین آشنایی در جهان هستیم

13. Probing acquaintanceship status in community healty service ( CHS ) for medico.
[ترجمه ترگمان]بررسی وضعیت acquaintanceship در خدمات healty اجتماعی (CHS)برای پزشکی
[ترجمه گوگل]بررسی وضعیت آشنایی در خدمات اجتماعی (CHS) برای پزشکی

14. It was unfair to judge her on such a brief acquaintanceship.
[ترجمه ترگمان]خیلی ناعادلانه بود که در این فاصله کوتاه درباره اش قضاوت کنیم
[ترجمه گوگل]ناخوشایند بود که او را در چنین آشنایی کوتاهی قضاوت کند

15. Powell married Violet Packenham, sister of Lord Longford, in 1934 after a brief acquaintanceship.
[ترجمه ترگمان]پاول در سال ۱۹۳۴ پس از آشنایی مختصری با ویولت Packenham، خواهر لرد Longford ازدواج کرد
[ترجمه گوگل]پائول پس از یک آشنایی کوتاه، در سال 1934 از ویولتا پاکتنام، خواهر لرد لانگفورد، ازدواج کرد


کلمات دیگر: