کلمه جو
صفحه اصلی

bars

انگلیسی به فارسی

کافه ها، بار، مانع، میله، شمش، تیر، خط، میکده، وکالت، میل، بار مشروب فروشی، دادگاه، نرده حائل، هيئت وکلاء، سالن مشروب فروشی، بند آب، جای ویژه زندانی در محکمه، مانع شدن، بستن، باز داشتن، مسدود کردن، از بین رفتن رد کردن دادخواست


انگلیسی به انگلیسی

• parallel bars, gymnastics instrument which is composed of two parallel wooden beams; special devices set on the doors of a container to supply a waterproof locking

جملات نمونه

1. heavy bars across prison windows
میله های کلفت (بر روی) پنجره های زندان

2. behind bars
(عامیانه) در زندان،پشت میله های زندان

3. we sell round bars and squares
میله های گرد و چهار گوش می فروشیم.

4. the jewels and gold bars of bank melli treasury
جواهرات و طلاهای خزانه ی بانک ملی

5. he spent five years behind bars
او پنج سال زندان بود.

6. lack of parallelism in the bars
فقدان هم راستایی در میله ها

7. thieves had filed through the bars
دزدان نرده ها را با سوهان بریده بودند.

8. the lion looked at us through the bars of the cage
شیر از لا به لای میله های قفس به ما نگاه می کرد.

9. And now myriads of bars and hotels are opening up along the coast.
[ترجمه ترگمان]و اکنون هزاران بار و هتل ها در امتداد ساحل در حال باز شدن هستند
[ترجمه گوگل]و اکنون میریت ها از کافه ها و هتل ها در امتداد ساحل باز می شوند

10. Don't stick your fingers through the bars of the cage.
[ترجمه ترگمان]انگشتان خود را از میان میله های قفس بیرون نکش
[ترجمه گوگل]انگشتان خود را از طریق میله های قفس نگه ندارید

11. The prisoner had filed through the steel bars and escaped.
[ترجمه ترگمان]زندانی از میله های فولادی بیرون آمده و فرار کرده بود
[ترجمه گوگل]زندانی از طریق میله های فولادی رانده شده و فرار کرده است

12. The murderer is now safely behind bars.
[ترجمه ترگمان]قاتل الان پشت میله های زندانه
[ترجمه گوگل]قاتل در حال حاضر با خیال راحت پشت میله ها است

13. A lot of the bars round here have live music at weekends.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از بارها در اینجا در آخر هفته موسیقی زنده دارند
[ترجمه گوگل]بسیاری از میله ها در اینجا در طول تعطیلات آخر هفته، موسیقی زنده دارند

14. I could stuff myself with ten chocolate bars and half an hour later eat a big meal.
[ترجمه ترگمان]من می توانستم خودم را با ده بار شکلات و نیم ساعت صرف کنم و یک غذای مفصل بخورم
[ترجمه گوگل]من می توانم خودم را با ده قهوه شکلات و نیم ساعت بعد غذا بزرگ را بخورم

15. The kids never eat candy bars.
[ترجمه ترگمان]بچه ها هیچوقت شکلات نمیخورن
[ترجمه گوگل]بچه ها هرگز نوشیدنی های آب نبات نمی خورند

16. He's been forced into slave labour at burger bars to earn a bit of cash.
[ترجمه ترگمان]اون مجبور شده توی مغازه همبرگر فروشی کار کنه تا یه مقدار پول در بیاره
[ترجمه گوگل]او به استخدام برده در کارخانجات برگر مشغول به کار شده و کمی پول نقد دریافت کرده است

پیشنهاد کاربران

میله ها

مشروب فروشی ها

seller of wine

مشروب فروشی


کلمات دیگر: