بمب خودرو
car bomb
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• explosive device attached to a car
a car bomb is a bomb that is placed inside or underneath a car.
a car bomb is a bomb that is placed inside or underneath a car.
جملات نمونه
1. Urban guerrillas detonated a car bomb in front of the company's headquarters.
[ترجمه ترگمان]چریک های شهری یک بمب ماشینی را در جلوی ستاد این شرکت منفجر کردند
[ترجمه گوگل]چرچیل شهری در مقابل دفتر مرکزی شرکت خودروی بمب گذاری شده را منفجر کرد
[ترجمه گوگل]چرچیل شهری در مقابل دفتر مرکزی شرکت خودروی بمب گذاری شده را منفجر کرد
2. Is there any news on the car bomb attack?
[ترجمه ترگمان]خبری از حمله بمب نیست؟
[ترجمه گوگل]آیا اخبار مربوط به حمله به بمب خودرو وجود دارد؟
[ترجمه گوگل]آیا اخبار مربوط به حمله به بمب خودرو وجود دارد؟
3. Fifteen people were blown to pieces by the car bomb.
[ترجمه ترگمان]پانزده نفر در اثر انفجار خودروی بمب گذاری شده به ضرب گلوله کشته شدند
[ترجمه گوگل]پانزده نفر به وسیله بمب ماشین به قطعات تقسیم شدند
[ترجمه گوگل]پانزده نفر به وسیله بمب ماشین به قطعات تقسیم شدند
4. A car bomb shook Madrid's Barajas airport.
[ترجمه ترگمان]یک بمب ماشینی فرودگاه Barajas مادرید را لرزاند
[ترجمه گوگل]یک بمب خودرو در فرودگاه باراخاس مادرید تکان داد
[ترجمه گوگل]یک بمب خودرو در فرودگاه باراخاس مادرید تکان داد
5. He had an idea there had been a car bomb at another barracks.
[ترجمه ترگمان]او فکر کرده بود که در یک پادگان دیگر یک بمب وجود دارد
[ترجمه گوگل]او تصور می کرد بمب ماشین در سربازخانه دیگری وجود داشته باشد
[ترجمه گوگل]او تصور می کرد بمب ماشین در سربازخانه دیگری وجود داشته باشد
6. The commando had been planning a car bomb attack in Seville during its April fair.
[ترجمه ترگمان]این کماندو در حال برنامه ریزی برای حمله به یک خودرو بمب گذاری شده در سو یل در طی نمایشگاه آوریل خود بوده است
[ترجمه گوگل]این فرماندهی در جریان نمایشگاه آوریل خود، در حال برنامه ریزی برای حمله به خودروی بمب گذاری شده در سویا بود
[ترجمه گوگل]این فرماندهی در جریان نمایشگاه آوریل خود، در حال برنامه ریزی برای حمله به خودروی بمب گذاری شده در سویا بود
7. Around 12 people were killed when a car bomb exploded outside a police station in the Chechen capital, Grozny.
[ترجمه ترگمان]در حدود ۱۲ نفر در اثر انفجار یک خودروی بمب گذاری شده در بیرون یک پاسگاه پلیس در پایتخت چچن، گروزنی کشته شدند
[ترجمه گوگل]هنگامی که یک بمب خودرو در خارج از یک ایستگاه پلیس در پایتخت چچن، Grozny، منفجر شد حدود 12 نفر کشته شدند
[ترجمه گوگل]هنگامی که یک بمب خودرو در خارج از یک ایستگاه پلیس در پایتخت چچن، Grozny، منفجر شد حدود 12 نفر کشته شدند
8. And a car bomb near a Medellin shopping mall injured 50.
[ترجمه ترگمان]و یک خودروی بمب گذاری شده در نزدیکی یک فروشگاه خرید Medellin ۵۰ نفر را زخمی کرد
[ترجمه گوگل]و یک بمب خودرو در نزدیکی یک مرکز خرید Medellin آسیب دیده 50
[ترجمه گوگل]و یک بمب خودرو در نزدیکی یک مرکز خرید Medellin آسیب دیده 50
9. A car bomb explodes in Main Street, destroying scores of shops and businesses.
[ترجمه ترگمان]یک خودروی بمب گذاری شده در خیابان اصلی منفجر می شود و ده ها فروشگاه و کسب وکار را نابود می کند
[ترجمه گوگل]یک بمب خودرو در Main Street منفجر می شود و تعداد زیادی مغازه و کسب و کار را از بین می برد
[ترجمه گوگل]یک بمب خودرو در Main Street منفجر می شود و تعداد زیادی مغازه و کسب و کار را از بین می برد
10. A car bomb exploded at a police station in Burgos on Aug. 1 severely injuring one person.
[ترجمه ترگمان]در روز ۱ ماه اوت، یک خودروی بمب گذاری شده در یک پاسگاه پلیس در بورگوس در شهر Burgos منفجر شد و یک نفر را به شدت مجروح کرد
[ترجمه گوگل]یک بمب خودرو در یک ماه اوت 1 در یک ایستگاه پلیس در بورگوس منفجر شد و یک فرد را به شدت زخمی کرد
[ترجمه گوگل]یک بمب خودرو در یک ماه اوت 1 در یک ایستگاه پلیس در بورگوس منفجر شد و یک فرد را به شدت زخمی کرد
11. Suddenly the phone rings: a suspect car bomb in the city centre.
[ترجمه ترگمان]ناگهان زنگ تلفن: یک اتومبیل مشکوک در مرکز شهر منفجر شد
[ترجمه گوگل]ناگهان تلفن یک خودروی مشکوک خودرو را در مرکز شهر می کشد
[ترجمه گوگل]ناگهان تلفن یک خودروی مشکوک خودرو را در مرکز شهر می کشد
12. A car bomb rips through an open-air market in Baghdad today, killing at least 66 people, nearly 90 people are injured.
[ترجمه ترگمان]یک بمب ماشینی در حال پاره کردن یک بازار آزاد در بغداد امروز است که منجر به کشته شدن حداقل ۶۶ تن شده است که نزدیک به ۹۰ نفر مجروح شده اند
[ترجمه گوگل]امروزه بمب های خودرویی از طریق بازار آزاد در بغداد کشته شده اند و حداقل 66 نفر کشته و نزدیک به 90 نفر زخمی شده اند
[ترجمه گوگل]امروزه بمب های خودرویی از طریق بازار آزاد در بغداد کشته شده اند و حداقل 66 نفر کشته و نزدیک به 90 نفر زخمی شده اند
13. Insurgents carried out several mortar and car bomb attacks throughout the capital.
[ترجمه ترگمان]شورشیان چندین حمله خمپاره و خودرو را در سرتاسر پایتخت انجام دادند
[ترجمه گوگل]شورشیان چندین حملۀ خمپاره و ماشین را در سراسر پایتخت انجام دادند
[ترجمه گوگل]شورشیان چندین حملۀ خمپاره و ماشین را در سراسر پایتخت انجام دادند
14. They were killed in double suicide car bomb attack at a police station.
[ترجمه ترگمان]آن ها در یک حمله انتحاری با خودروی بمب گذاری شده در یک پاسگاه پلیس کشته شدند
[ترجمه گوگل]آنها در بمب گذاری دو ماشین انتحاری در یک ایستگاه پلیس کشته شدند
[ترجمه گوگل]آنها در بمب گذاری دو ماشین انتحاری در یک ایستگاه پلیس کشته شدند
15. The first blast, a car bomb, went off as the president's motorcade drove by.
[ترجمه ترگمان]اولین انفجار، یک خودروی بمب گذاری شده، زمانی منفجر شد که کاروان موتوری رئیس جمهور به راه افتاد
[ترجمه گوگل]اولین انفجار، یک بمب خودرو، به اتمام رسیده است
[ترجمه گوگل]اولین انفجار، یک بمب خودرو، به اتمام رسیده است
کلمات دیگر: