هوس، دمدمی مزاجی، بوالهوسی
capriciousness
هوس، دمدمی مزاجی، بوالهوسی
انگلیسی به فارسی
جادوگری
انگلیسی به انگلیسی
• fickleness, whimsy, fancy, impulsiveness
جملات نمونه
1. A passive fatalism at the capriciousness and heavy-handedness of authority prevailed amongst the thirty-year men.
[ترجمه ترگمان]تفویض قدرت به تفویض قدرت در the و heavy قدرت در میان مردان سی و سی سال حکمفرما بود
[ترجمه گوگل]فتنه گری منفعل در فریب و سخت گیری قدرت در میان مردان سی ساله غالب شد
[ترجمه گوگل]فتنه گری منفعل در فریب و سخت گیری قدرت در میان مردان سی ساله غالب شد
2. Creates the result is: The information public capriciousness is quite strong, deficient continuity.
[ترجمه ترگمان]نتیجه این است: اطلاعات عمومی اطلاعات به طور کامل قوی و ناقص است
[ترجمه گوگل]نتیجه را ایجاد می کند فریبندگی عمومی اطلاعات بسیار قوی و پیوستگی کم است
[ترجمه گوگل]نتیجه را ایجاد می کند فریبندگی عمومی اطلاعات بسیار قوی و پیوستگی کم است
3. My "capriciousness" and "sophistication", instead of being used in dealing with tricky relations, can be spotted in the mediocre tricks i use to camouflage my inner world.
[ترجمه ترگمان]\"capriciousness\" و \"پیچیدگی\" من، به جای آن که در ارتباط با روابط دشوار به کار روند، می تواند در حقه های متوسط مورد استفاده برای استتار در دنیای درونی خود دیده شود
[ترجمه گوگل]'جادوگری' و 'پیچیدگی' من، به جای اینکه در برخورد با روابط فریبنده مورد استفاده قرار گیرد، می تواند در ترفندهای میانجی که من استفاده از استعمار دنیای درونی من را نشان می دهد، مشاهده کنم
[ترجمه گوگل]'جادوگری' و 'پیچیدگی' من، به جای اینکه در برخورد با روابط فریبنده مورد استفاده قرار گیرد، می تواند در ترفندهای میانجی که من استفاده از استعمار دنیای درونی من را نشان می دهد، مشاهده کنم
4. Forgive for my capriciousness, and that's because I care about you too much.
[ترجمه ترگمان]مرا ببخش، به خاطر این است که بیش از حد به تو اهمیت می دهم
[ترجمه گوگل]ببخشید برای فریبندگی من، و این دلیل است که من بیش از حد به شما اهمیت میدهم
[ترجمه گوگل]ببخشید برای فریبندگی من، و این دلیل است که من بیش از حد به شما اهمیت میدهم
5. They soon realized that the capriciousness of memory made answers elusive.
[ترجمه ترگمان]آن ها به زودی دریافتند که capriciousness حافظه، پاسخ را مبهم می کند
[ترجمه گوگل]آنها به زودی متوجه شدند که فریب حافظه پاسخ های ناگوار را به وجود آورد
[ترجمه گوگل]آنها به زودی متوجه شدند که فریب حافظه پاسخ های ناگوار را به وجود آورد
6. Cause many arise suddenly the capriciousness. the second chapter, minor crime primary cause.
[ترجمه ترگمان] چون خیلی چیزا یهویی بوجود میاد بخش دوم، هدف اصلی جرم
[ترجمه گوگل]بسیاری از آنها ناگهان ظهور می کنند فصل دوم، علت اصلی جنایات جزئی
[ترجمه گوگل]بسیاری از آنها ناگهان ظهور می کنند فصل دوم، علت اصلی جنایات جزئی
7. Pat stuck it out, despite the capriciousness and inhospitality of the English weather.
[ترجمه ترگمان]با وجود the و inhospitality آب و هوا، پت آن را بیرون کشید
[ترجمه گوگل]پات آن را به رغم فریب و هذیان بودن آب و هوای انگلیسی خاموش کرد
[ترجمه گوگل]پات آن را به رغم فریب و هذیان بودن آب و هوای انگلیسی خاموش کرد
8. Lady racehorse owners have a reputation for capriciousness.
[ترجمه ترگمان]Lady racehorse معروف به capriciousness شهرت دارند
[ترجمه گوگل]صاحبان اسباب بازی های لیدی دارا به خاطر فریبندگی شهرت دارند
[ترجمه گوگل]صاحبان اسباب بازی های لیدی دارا به خاطر فریبندگی شهرت دارند
9. Everyone conspired, took Hitler's capriciousness into his reckonings.
[ترجمه ترگمان]همه توطئه کردند و صورت هیتلر را در حساب حساب خود گرفتند
[ترجمه گوگل]هر کس توطئه کرد، فریب خورده هیتلر را در حساب خود گرفت
[ترجمه گوگل]هر کس توطئه کرد، فریب خورده هیتلر را در حساب خود گرفت
10. Overcomes engineer carries on judgment subjectivity and capriciousness depend on the experience and imagines.
[ترجمه ترگمان]مهندس overcomes ذهنیت قضاوت را دنبال می کند و capriciousness به تجربه و imagines بستگی دارد
[ترجمه گوگل]مهندس برنده بر ذهنیت قضاوت و فریبکاری بستگی دارد به تجربه و تصورات
[ترجمه گوگل]مهندس برنده بر ذهنیت قضاوت و فریبکاری بستگی دارد به تجربه و تصورات
11. But smaller, less powerful teams like this one are more vulnerable to the capriciousness of the games.
[ترجمه ترگمان]اما تیم های کوچک تر و ضعیف تر مثل این یکی بیشتر در برابر the بازی ها آسیب پذیر هستند
[ترجمه گوگل]اما تیم های کوچکتر و کمتر قدرتمند مانند این یکی بیشتر به فریبندگی بازی ها آسیب پذیر هستند
[ترجمه گوگل]اما تیم های کوچکتر و کمتر قدرتمند مانند این یکی بیشتر به فریبندگی بازی ها آسیب پذیر هستند
12. The exchange's duty to act fairly means without arbitrariness or capriciousness, and on the basis of relevant considerations.
[ترجمه ترگمان]وظیفه تبادل برای عمل عادلانه به معنای بی arbitrariness یا capriciousness، و براساس ملاحظات مربوطه است
[ترجمه گوگل]وظیفه مبادله عمل عادلانه به معنی بدون صراحت یا فریبکاری و بر اساس ملاحظات مربوطه است
[ترجمه گوگل]وظیفه مبادله عمل عادلانه به معنی بدون صراحت یا فریبکاری و بر اساس ملاحظات مربوطه است
13. The application of analytic hierarchy process (AHP) can reduce the blindness and capriciousness in the decision-making process of fund plan of an enterprise.
[ترجمه ترگمان]کاربرد فرآیند تحلیل سلسله مراتبی (AHP)می تواند کوری و capriciousness در فرآیند تصمیم گیری یک شرکت را کاهش دهد
[ترجمه گوگل]استفاده از فرآیند سلسله مراتب تحلیلی (AHP) می تواند کورکورانه و فریبکارانه در فرآیند تصمیم گیری طرح صندوق شرکت را کاهش دهد
[ترجمه گوگل]استفاده از فرآیند سلسله مراتب تحلیلی (AHP) می تواند کورکورانه و فریبکارانه در فرآیند تصمیم گیری طرح صندوق شرکت را کاهش دهد
14. You whine about being beaten by time while it actually can't beat our capriciousness.
[ترجمه ترگمان]شما از کتک خوردن وقتی که در واقع شکست ما رو شکست میده ناله می کنید
[ترجمه گوگل]شما در مورد ضرب و شتم به زمان در حالی که آن را در واقع نمی تواند ضرب و شتم غرور ما whine
[ترجمه گوگل]شما در مورد ضرب و شتم به زمان در حالی که آن را در واقع نمی تواند ضرب و شتم غرور ما whine
کلمات دیگر: