کلمه جو
صفحه اصلی

integument


معنی : پوشش، جلد، پوست
معانی دیگر : (پوشش خارجی جاندار یا گیاه یا میوه و غیره) پوش، برپوش، پوشش دار کردن

انگلیسی به فارسی

پوشش، پوست، جلد، پوشش دار کردن


کف پوش، پوست، پوشش، جلد


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: integumentary (adj.)
• : تعریف: something that covers, coats, or encloses, esp. a skin, membrane, coat, or other natural covering.
مشابه: skin

• natural protective covering, outer coating (anatomy, zoology, botany)

دیکشنری تخصصی

[زمین شناسی] پوست ،جلد،پوشش ،پوسته خارجی بدن حشرات.

مترادف و متضاد

پوشش (اسم)
gear, roof, span, shield, cover, armature, coverage, envelopment, coating, covering, overlay, sconce, mantle, robe, capsule, theca, camouflage, capping, sheathing, casing, tunic, casement, incrustation, gaberdine, coverture, shroud, envelope, shale, integument, involucre, involucrum, revetment, roofing

جلد (اسم)
case, volume, shell, cover, covering, jacket, binding, skin, copy, tome, sheath, epidermis, holster, integument, tegument

پوست (اسم)
hide, shell, peel, hull, rind, skin, membrane, slough, husk, glume, crust, cortex, tegmen, cuticle, peeling, integument, peltry, tegument

جملات نمونه

1. He keeps fat in the limpid integument Reflections live on.
[ترجمه ترگمان]او چربی را در the limpid Reflections زنده نگه می دارد
[ترجمه گوگل]او در چهره ی شفاف نگه داشته می شود بازتاب های زندگی می کنند

2. There are collagenous fiber in body integument especially the ventral integument and the hymenopterous integument discovered by the H.
[ترجمه ترگمان]فیبر collagenous در بدن وجود دارد به ویژه the شکمی و hymenopterous integument که توسط H
[ترجمه گوگل]فیبر کلاژن در قسمت اعصاب بدن وجود دارد، به خصوص بافت قلیایی و سموم هیمنوپرتوس توسط H

3. The integument grew fast and overgrew the nucellus.
[ترجمه ترگمان]پوستش به سرعت رشد می کرد و در حد افراط در حد وفور روییده بود
[ترجمه گوگل]انجیر سریع رشد کرد و نوکلئوس را برداشت

4. Underneath the penis are two 'testicles', and the integument of these is a skin that is termed the 'scrotum'.
[ترجمه ترگمان]در زیر آلت دو testicles قرار دارد و the از اینها پوستی است که کیسه scrotum نامیده می شود
[ترجمه گوگل]در زیر آلت تناسلی دو 'بیضه' هستند، و پوسته این پوست است که 'اسکروتوم' نامیده می شود

5. Inner cells in the integument differentiated into integument tapeta.
[ترجمه ترگمان]سلول های درونی در the به integument tapeta تقسیم می شوند
[ترجمه گوگل]سلول های داخل سلولی در داخل سلول های بنیادی قرار دارند

6. The micropyle is formed with inner integuments and partial outer integument.
[ترجمه ترگمان]The با integuments درونی و integument بیرونی نسبی شکل می گیرد
[ترجمه گوگل]میکروپلی با ضخامت داخلی و قسمت داخلی بیرونی تشکیل شده است

7. The seed-coat develops from outer integument cell. Endosperm cell remain 1-2 layers in mature seed.
[ترجمه ترگمان]پوشش دانه از سلول های integument بیرونی ایجاد می شود سلول endosperm ۲ - ۲ لایه در دانه کامل باقی می ماند
[ترجمه گوگل]پوشش دانه از سلول بیرونی بیرونی توسعه می یابد سلول آندوسپرمی 1-2 لایه در بذر بالغ باقی می ماند

8. There are collagenous fiber in integument especially integument and the hymenopterous integument discovered by the H . E .
[ترجمه ترگمان]فیبر collagenous در integument وجود دارد به خصوص integument و the integument که توسط H ای
[ترجمه گوگل]فیبر کلاژن در زنجیره ای به خصوص کف پوش و سوزن شکمی که توسط H شناسایی شده است وجود دارد E

9. Discussed in this paper in influence of integument surfactants on the function, mechanism, preparation and performance of Nanometer fine powders.
[ترجمه ترگمان]در این مقاله با استفاده از integument surfactants بر روی عملکرد، مکانیزم، آماده سازی و عملکرد پودر خوب Nanometer مورد بحث قرار گرفت
[ترجمه گوگل]در این مقاله در مورد اثر بخشی سورفکتانت ها بر عملکرد، مکانیزم، آماده سازی و عملکرد پودرهای خوب نانومتری بحث شده است

10. There are collagenous fiber in body integument especially the ventral integument and the hymenopterous integument discovered by the H. E.
[ترجمه ترگمان]فیبر collagenous در بدن وجود دارد به ویژه the شکمی و the integument که توسط H ای
[ترجمه گوگل]فیبر کلاژن در قسمت اعصاب بدن وجود دارد، به خصوص بافت شکم و سینه شکمی که توسط H E کشف شده است

11. The ovule is of anatropous, simple integument and tenuinucellus.
[ترجمه ترگمان]تخمک از anatropous، integument ساده و tenuinucellus است
[ترجمه گوگل]تخمک از آناتروپوئید، پروتئین ساده و تینینوسلوز است

12. The cells of the integument and nucellus of some plants form perfectly normal embryos.
[ترجمه ترگمان]سلول های of و nucellus برخی از گیاهان، جنین کاملا عادی را شکل می دهند
[ترجمه گوگل]سلول های زنجبیل و تخم مرغ برخی از گیاهان جنین های کاملا طبیعی را تشکیل می دهند

13. The first protector against the entry of microorganisms is the integument.
[ترجمه ترگمان]اولین محافظ در برابر ورود میکرو ارگانیسم ها، integument است
[ترجمه گوگل]اولین محافظ در برابر ورود میکروارگانیسم ها، کف پا است

14. The success of ear reconstruction is made by two factors:good framework of sculpted cartilage and enough integument of skin tissue to cover the framework.
[ترجمه ترگمان]موفقیت بازسازی گوش به وسیله دو عامل ایجاد می شود: چارچوب خوب غضروف ساخته شده و integument کافی از بافت پوست برای پوشش دادن چارچوب
[ترجمه گوگل]موفقیت بازسازی گوش بوسیله دو عامل انجام می شود: چارچوب خوبی از غضروف مجسمه سازی و بافت کافی از بافت پوست برای پوشش چارچوب

پیشنهاد کاربران

integument ( زیست‏شناسی )
واژه مصوب: تخمک پوش
تعریف: ساختار پوششی در اطراف تخمک گیاهان


کلمات دیگر: