1. an incompetent surgeon
جراح ناشی
2. the incompetent managers who made the company go bankrupt
مدیران نالایقی که شرکت را ورشکست کردند
3. the incompetent teacher turned the class into a circus
معلم بی عرضه کلاس را تبدیل به سیرک کرد.
4. a timorous, incompetent man
یک مرد کم جرئت و بی عرضه
5. usually husbands and wives are (considered) incompetent to testify in favor of each other
معمولا زن و شوهر صلاحیت گواهی دادن به سود یکدیگر را ندارند.
6. He wants the power to sack incompetent teachers.
[ترجمه ترگمان]اون می خواد که این توانایی رو به دست بیاره که teachers رو گول بزنه
[ترجمه گوگل]او می خواهد قدرت معلمان بی کفایتی را بگیرد
7. He's incompetent, he'll have to go.
[ترجمه ترگمان]اون incompetent، باید بره
[ترجمه گوگل]او بی عیب است، باید برود
8. Lazy and incompetent police officers are letting the public down.
[ترجمه ترگمان]افراد تنبل و بی کفایت پلیس اجازه می دهند که مردم پایین بیایند
[ترجمه گوگل]افسران پلیس تنبل و بی کفایتی به مردم اجازه می دهند
9. I know my boss considers me incompetent.
[ترجمه ترگمان] میدونم که رئیسم منو نالایق نشون میده
[ترجمه گوگل]من می دانم رئیس من من را بی عیب و نقص می داند
10. The employee was dismissed as incompetent.
[ترجمه ترگمان]کارمند به عنوان نالایق مرخص شد
[ترجمه گوگل]کارمند به عنوان ناامن اخراج شد
11. He is incompetent at working with his hands.
[ترجمه ترگمان] اون توی کار کردن با دستاش خیلی بی عرضه ست
[ترجمه گوگل]او در کار با دستانش ناکارآمد است
12. He is utterly incompetent at his job.
[ترجمه ترگمان] اون به هیچ وجه تو کارش مهارت نداره
[ترجمه گوگل]او کاملا در کار خود بی پروایی است
13. This whole sorry episode shows just how incompetent the government has become.
[ترجمه ترگمان]این قسمت تاسف بار، نشان می دهد که دولت تا چه حد بی کفایت شده است
[ترجمه گوگل]این قسمت از همه ی متاسفانه نشان می دهد که دولت چگونه ناکارآمد است
14. You may see yourself as useless, incompetent and blameworthy.
[ترجمه ترگمان]ممکن است خودتان را به عنوان سرزنش و سزاوار سرزنش ببینید
[ترجمه گوگل]شما ممکن است خود را بعنوان بی فایده، بی کفایت و متقلب ببینید
15. He's an incompetent bungler.
[ترجمه ترگمان]اون یه آدم بی عرضه به حساب میاد
[ترجمه گوگل]او یک مهاجم ناقص است
16. He's incompetent and not worth keeping on.
[ترجمه ترگمان]اون incompetent و ارزشش رو نداره که ادامه بده
[ترجمه گوگل]او بی کفایت است و ارزشش را ندارد