کلمه جو
صفحه اصلی

hexahedron


معنی : شش وجهی، جسم شش سطحی
معانی دیگر : (جسم) شش پهلو

انگلیسی به فارسی

شش وجهی، جسم شش سطحی


شش گوشه، شش وجهی، جسم شش سطحی


انگلیسی به انگلیسی

• solid shape having six faces (as in a cube)

اسم ( noun )
حالات: hexahedra, hexahedrons
مشتقات: hexahedral (adj.)
• : تعریف: a polyhedron or solid object having six flat faces.

دیکشنری تخصصی

[زمین شناسی] شش وجهی یک چند وجهی با 6 وجه معادل مانند یک معکب یا لوزالوجهی؛ صفت: haxahedrol
[ریاضیات] شش وجهی

مترادف و متضاد

شش وجهی (اسم)
hexahedron

جسم شش سطحی (اسم)
hexahedron

جملات نمونه

1. Novel air conditioned hexahedron cab having wide horizon, damping seal driving comfort and good look.
[ترجمه ترگمان]هوای جدید دارای یک تاکسی دارای افق گسترده، آب بندی میرایی، راحتی و نگاه خوب است
[ترجمه گوگل]کابین شش گوشه ای با رطوبت هوا دارای افق گسترده ای، آسایش و راحتی راننده مهر و موم و نگاه خوب است

2. Crystals appearance was similar and appears regular hexahedron structure by observation of scanning electron microscope.
[ترجمه ترگمان]ظاهر کریستال های مشابه بوده و با مشاهده میکروسکوپ الکترونی اسکن شده منظم به نظر می رسد
[ترجمه گوگل]ظاهر کریستال ها مشابه بود و با مشاهده میکروسکوپ الکترونی اسکن شده، ساختار شصته ای منظم ظاهر می شود

3. Isoparametric element of arbitrary hexahedron plays an important role in element analysis.
[ترجمه ترگمان]عنصر Isoparametric دل خواه، نقش مهمی در آنالیز آلمان ایفا می کند
[ترجمه گوگل]عنصر ایزو پارامتریک هگزاددنی دلخواه نقش مهمی در تحلیل عناصر دارد

4. Body - fitted hexahedron grid was obtained of high speed train head surface based on mapping approach.
[ترجمه ترگمان]شبکه hexahedron مجهز به بدن از سطح بالای سر قطار مبتنی بر رویکرد نقشه برداری بدست آمد
[ترجمه گوگل]بدنه بدنه ی هگزاگون از سطح سر قطار سرعت بالا بر اساس رویکرد نقشه یابی بدست آمد

5. We can now use tetrahedron and hexahedron elements in three - dimensional stress analysis.
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر می توان از مولفه های چهار وجهی و hexahedron در تحلیل استرس سه بعدی استفاده کرد
[ترجمه گوگل]اکنون می توان از عناصر چهارگوش و هشت ضلعی در تحلیل استرس سه بعدی استفاده کرد

6. Characteristics: white glossy hexahedron crystal or white crystalline powder.
[ترجمه ترگمان]ویژگی ها: پودر سفید براق سفید یا پودر بلورین سفید
[ترجمه گوگل]مشخصات: کریستال شش گوش سفید براق یا پودر کریستالی سفید

7. Especially, the scanning line algorithm code and the flowchart program for eight nodes hexahedron element are specified.
[ترجمه ترگمان]به خصوص، کد الگوریتم صف اسکن و برنامه فلوچارت برای هشت گره hexahedron مشخص شده اند
[ترجمه گوگل]به ویژه، کد الگوریتم خط اسکن و برنامه فلوچارت برای هشت عدد هگزادرودهای گره مشخص می شود

8. This paper tries to generalize the throwing objects from the one dimension pin to the convex curve in two dimension, and even the three dimensional regular tetrahedron and regular hexahedron .
[ترجمه ترگمان]این مقاله تلاش می کند تا موضوعات پرتاب را از نوک یک بعد به منحنی محدب در دو بعد، و حتی چهار وجهی منظم و منظم، تعمیم دهد
[ترجمه گوگل]در این مقاله تلاش می شود که اشیاء پرتاب از پین یک بعد به منحنی محدب در دو بعد و حتی سه بعدی منظم و هشت وجهی منظم را تعمیم دهد

9. This paper, using cutting method, calculated the equivalent resistance of any two points of the circuit in the normal hexahedron.
[ترجمه ترگمان]این مقاله با استفاده از روش برش، مقاومت معادل هر دو نقطه از مدار در the نرمال را محاسبه کرد
[ترجمه گوگل]این مقاله با استفاده از روش برش، مقاومت معادل هر دو نقطه مدار را در شش ضلعی طبیعی محاسبه می کند


کلمات دیگر: