(عامیانه) مخفف: confabulation
confab
(عامیانه) مخفف: confabulation
انگلیسی به فارسی
(عامیانه) مخفف: confabulation
confab
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• : تعریف: (informal) a confabulation; chat.
• مشابه: chat
• مشابه: chat
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: confabs, confabbing, confabbed
حالات: confabs, confabbing, confabbed
• : تعریف: (informal) to have an informal conversation; chat; confabulate.
• مشابه: chat
• مشابه: chat
• light conversation, confabulation
chat, confabulate
chat, confabulate
جملات نمونه
1. Let's confab a bit about that idea.
[ترجمه ترگمان]بیایید کمی در مورد این ایده صحبت کنیم
[ترجمه گوگل]اجازه دهید کمی درباره این ایده صحبت کنیم
[ترجمه گوگل]اجازه دهید کمی درباره این ایده صحبت کنیم
2. They had a quick confab to decide on a possible design.
[ترجمه ترگمان]آن ها یک تصمیم سریع برای تصمیم گیری در مورد یک طرح ممکن داشتند
[ترجمه گوگل]آنها تصحیح سریع را برای تصمیم گیری در طراحی احتمالی داشتند
[ترجمه گوگل]آنها تصحیح سریع را برای تصمیم گیری در طراحی احتمالی داشتند
3. It's a secret confab they don't want me to hear, I suppose.
[ترجمه ترگمان]فکر می کنم این یک راز مخفی است که نمی خواهند من بشنوم
[ترجمه گوگل]این یک پیروزی مخفی است که آنها نمی خواهند من را بشنوند، من فکر می کنم
[ترجمه گوگل]این یک پیروزی مخفی است که آنها نمی خواهند من را بشنوند، من فکر می کنم
4. the annual movie confab in Cannes.
[ترجمه ترگمان]فیلم سالانه فیلم کن در کان
[ترجمه گوگل]کنسرت فیلم سالانه در کن
[ترجمه گوگل]کنسرت فیلم سالانه در کن
5. We would see them confab in that room.
[ترجمه ترگمان] ما اونا رو توی اون اتاق می بینیم
[ترجمه گوگل]ما آنها را در آن اتاق می بینیم
[ترجمه گوگل]ما آنها را در آن اتاق می بینیم
6. The New Yorker catches Summers nodding off again in a confab with officials in Detroit.
[ترجمه ترگمان]نیویورکی، تابستان ها به همراه مقامات دیترویت، دوباره در حال چرت زدن است
[ترجمه گوگل]نیویورکر جسورانه سامرز را مجبور می کند دوباره در یک ارتباط با مقامات در دیترویت
[ترجمه گوگل]نیویورکر جسورانه سامرز را مجبور می کند دوباره در یک ارتباط با مقامات در دیترویت
کلمات دیگر: