کلمه جو
صفحه اصلی

assembly plant

انگلیسی به انگلیسی

• factory where manufactued parts for a complete finished unit are put together; physical place of a company's production lines

جملات نمونه

1. In 198 Patricia Carrigan became the first woman assembly plant manager in the history of General Motors.
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۹۸ \"پاتریشیا Carrigan\" اولین مدیر کارخانه مونتاژ در تاریخ جنرال موتورز شد
[ترجمه گوگل]در سال 198 پاتریشیا کارگریان اولین مدیر زن مونتاژ در مؤسسه جنرال موتورز شد

2. A simple assembly plant subsidiary is particularly useful where the product is bulky and freight costs are high.
[ترجمه ترگمان]یک شرکت مونتاژ ساده به طور خاص مفید است که در آن محصول حجیم است و هزینه های باربری بالا هستند
[ترجمه گوگل]یک شرکت فرعی کارخانه مونتاژ ساده بسیار مفید است، در صورتی که محصول بزرگ و هزینه حمل و نقل بالا است

3. The Cleaning and Assembly Plant of Dalian Lvsang Industry Corporation Ltd. grinds castings by vertical grinding wheel machines and different kinds of pneumatic and dynamoelectric tools.
[ترجمه ترگمان]اداره نظافت و مونتاژ کارخانه مونتاژ \"دالیان Lvsang Corporation\"، شرکت صنعتی \"دالیان\" castings به وسیله ماشین های چرخ عمودی و انواع مختلفی از ابزارهای پنوماتیک و dynamoelectric انتخاب می شود
[ترجمه گوگل]کارخانه تمیز کردن و مونتاژ شرکت صنعتی دالیان Lvsang Ltd ریخته گری ریخته گری از طریق چرخ ماشین های عمودی سنگ زنی و انواع ابزار پنوماتیک و دینامو الکتریکی

4. Is this a draft contract for the car assembly plant?
[ترجمه ترگمان]آیا این پیش نویس یک قرارداد برای کارخانه مونتاژ خودرو است؟
[ترجمه گوگل]آیا این قرارداد پیشنهادی برای کارخانه مونتاژ خودرو است؟

5. And other assembly plant, such as preparation of integrated production processes, customers welcomed the inquiry.
[ترجمه ترگمان]و سایر کارخانه مونتاژ، مانند آماده سازی فرایندهای تولید یکپارچه، از پرس و جو استقبال کردند
[ترجمه گوگل]و دیگر کارخانه مونتاژ، مانند تهیه فرآیندهای تولید یکپارچه، مشتریان از این تحقیق استقبال کردند

6. The assembly plant is an enormous facility.
[ترجمه ترگمان]کارخانه مونتاژ ساختمان بسیار بزرگی است
[ترجمه گوگل]کارخانه مونتاژ یک تسهیلات عظیم است

7. The car assembly plant offers three - shift jobs.
[ترجمه ترگمان]کارخانه مونتاژ خودرو سه شیفت کار ایجاد می کند
[ترجمه گوگل]کارخانه مونتاژ خودرو سه شغل را پیشنهاد می کند

8. Under the plastic factory, metal factories, printing, assembly plant.
[ترجمه ترگمان]در کارخانه پلاستیک، کارخانه های فلزی، چاپ، کارخانه مونتاژ
[ترجمه گوگل]تحت کارخانه پلاستیکی، کارخانجات فلزی، چاپ، مونتاژ کارخانه

9. Chassis assembly plant has two production lines in the production of more than 10 meters and 10 meters below the two types of chassis.
[ترجمه ترگمان]کارخانه مونتاژ Chassis دارای دو خط تولید در تولید بیش از ۱۰ متر و ۱۰ متر پایین تر از دو نوع شاسی است
[ترجمه گوگل]شاسی مونتاژ کارخانه دارای دو خط تولید در تولید بیش از 10 متر و 10 متر زیر دو نوع شاسی

10. The assembly plant in Hamtramck, Michigan where LeBlanc works has already built about 55 test vehicles.
[ترجمه ترگمان]کارخانه مونتاژ در Hamtramck، میشیگان، جایی که LeBlanc در آن به حدود ۵۵ وسیله نقلیه تست شده است
[ترجمه گوگل]کارخانه مونتاژ در Hamtramck، میشیگان، جایی که LeBlanc کار می کند، حدود 55 دستگاه تست را ساخته است

11. In charge of carrying out of MG assembly plant 4 manufacturing units assembly process.
[ترجمه ترگمان]به منظور انجام فرآیند مونتاژ کارخانه MG، ۴ واحد تولید واحد تولیدی
[ترجمه گوگل]مسئول ساخت کارخانه مونتاژ MG 4 واحد تولید واحد فرایند مونتاژ

12. He spent 18 years working for Ford, ending up as manager of its Dearborn assembly plant.
[ترجمه ترگمان]او ۱۸ سال را صرف کار برای فورد کرد و به عنوان مدیر کارخانه Dearborn خود پایان داد
[ترجمه گوگل]او 18 سال به فورد کار کرد و به عنوان مدیر کارخانه مونت کارل دیربورن به پایان رسید

13. There were worries that the combined Austin Rover/Ford operation would develop merely into an assembly plant for cars designed abroad.
[ترجمه ترگمان]نگرانی هایی وجود داشت مبنی بر این که عملیات ترکیبی Austin \/ فورد صرفا به یک کارخانه مونتاژ برای ماشین هایی که خارج از کشور طراحی شده اند، توسعه یابد
[ترجمه گوگل]نگرانی وجود داشت که عملیات ترکیبی آستین رور / فورد تنها به یک کارخانه مونتاژ برای خودروهای طراحی شده در خارج از کشور تبدیل خواهد شد

14. Suppose Joe worked as an operator in a widget assembly plant.
[ترجمه ترگمان]فرض کنید که جو به عنوان یک اپراتور در یک کارخانه مونتاژ کار می کرد
[ترجمه گوگل]فرض کنید جو به عنوان اپراتور در یک کارخانه مونتاژ ویدجت کار می کرد

15. For example, a manufacturer might require its parts suppliers to be located nearby its assembly plant to minimize the cost of transportation.
[ترجمه ترگمان]به عنوان مثال، یک تولیدکننده ممکن است نیاز به تامین کنندگان قطعات خود در اطراف کارخانه مونتاژ خود داشته باشد تا هزینه حمل و نقل را به حداقل برساند
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، یک تولید کننده ممکن است نیاز به تامین کنندگان قطعات خود را در مجاورت کارخانه مونتاژ خود داشته باشد تا هزینه حمل و نقل را به حداقل برساند

پیشنهاد کاربران

کارخانه مونتاژ


کلمات دیگر: