وابسته به اسطوره شناسی، اسطوره شناسانه، اسطوره ای، دستانی، افسانه ای، موهوم، وابسته به تاری اساطیر
mythological
وابسته به اسطوره شناسی، اسطوره شناسانه، اسطوره ای، دستانی، افسانه ای، موهوم، وابسته به تاری اساطیر
انگلیسی به فارسی
وابسته به اسطوره شناسی، اسطوره شناسانه، اسطورهای، دستانی
تخیلی، انگاشتی، پندارشی
انگلیسی به انگلیسی
• of or belonging to mythology; pertaining to group of collective myths; related to the study of myths and legends
مترادف و متضاد
make-believe, fairy-tale
Synonyms: allegorical, chimerical, created, fabled, fabricated, fabulous, false, fanciful, fantasy, fictitious, fictive, folkloric, imaginary, invented, legendary, made-up, mythic, nonexistent, pretended, storied, supposititious, traditional, unreal, untrue, visionary, whimsical
Antonyms: factual, historical, real, true
جملات نمونه
1. The walls are painted with mythological scenes.
[ترجمه ترگمان]دیوارها با صحنه های افسانه ای کشیده شده اند
[ترجمه گوگل]دیوارها با صحنه های اساطیری نقاشی شده اند
[ترجمه گوگل]دیوارها با صحنه های اساطیری نقاشی شده اند
2. He is remembered for his historical and mythological works.
[ترجمه ترگمان]او به خاطر آثار تاریخی و افسانه ای او به خاطر آمده است
[ترجمه گوگل]او برای آثار تاریخی و اسطوره ای او به یاد می آورد
[ترجمه گوگل]او برای آثار تاریخی و اسطوره ای او به یاد می آورد
3. Such a mythological offering is a sure pill for at least a mild schizophrenia.
[ترجمه ترگمان]چنین ارائه افسانه ای یک قرص مطمئن برای حداقل یک بیماری اسکیزوفرنی خفیف است
[ترجمه گوگل]چنین اسطوره ای یک قرص مطمئن برای حداقل یک اسکیزوفرنی خفیف است
[ترجمه گوگل]چنین اسطوره ای یک قرص مطمئن برای حداقل یک اسکیزوفرنی خفیف است
4. The second was the sight of strange mythological beasts and demonic gargoyles which surrounded and surmounted the gateway.
[ترجمه ترگمان]دومی، منظره جانوران عجیب افسانه ای و gargoyles شیطانی بود که دور و بر دروازه را احاطه کرده بود
[ترجمه گوگل]دومین دیدار حیوانات اسطوره ای عجیب و غریبی بود که دروازه ها را محاصره کردند
[ترجمه گوگل]دومین دیدار حیوانات اسطوره ای عجیب و غریبی بود که دروازه ها را محاصره کردند
5. The more mythological growth hacked through, the less likely it seems that a clearing will ever be reached.
[ترجمه ترگمان]هرچه رشد افسانه ای بیشتر مورد بحث قرار گیرد، به احتمال کم تر به نظر می رسد که یک پاک سازی به دست خواهد آمد
[ترجمه گوگل]رشد اسطوره ای بیش از حد از بین رفته است، به احتمال زیاد به نظر می رسد که پاکسازی هرگز رخ نخواهد داد
[ترجمه گوگل]رشد اسطوره ای بیش از حد از بین رفته است، به احتمال زیاد به نظر می رسد که پاکسازی هرگز رخ نخواهد داد
6. Moreover, the basic mythological concepts animating these two bodies of legend were not very different, either.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، مفاهیم ابتدایی افسانه ای که این دو پیکر افسانه را زنده نگه می دارند، خیلی هم متفاوت نیستند
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، مفاهیم اسطورهای اساسی که این دو عنصر افسانه را متحول می کردند نیز بسیار متفاوت بودند
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، مفاهیم اسطورهای اساسی که این دو عنصر افسانه را متحول می کردند نیز بسیار متفاوت بودند
7. Most of them were named after mythological characters, though there were also a few everyday objects such as a Triangle and an Altar.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از آن ها بعد از شخصیت های اسطوره ای خوانده شدند، اگر چه برخی اشیا روزمره مانند مثلث و محراب محراب وجود داشتند
[ترجمه گوگل]اکثر آنها به خاطر شخصیت های اساطیری نامگذاری شده اند، گرچه چندین شیء روزمره مثل مثلث و محراب وجود داشتند
[ترجمه گوگل]اکثر آنها به خاطر شخصیت های اساطیری نامگذاری شده اند، گرچه چندین شیء روزمره مثل مثلث و محراب وجود داشتند
8. The ancient Israelites developed many of their mythological and legendary themes during their exile in Babylon.
[ترجمه ترگمان]بنی اسرائیل (بنی اسرائیل)بسیاری از مضامین افسانه ای و افسانه ای خود را در دوران تبعید خود در بابل ایجاد کردند
[ترجمه گوگل]بنی اسرائیل باستان در دوران تبعید خود را در بابل بسیاری از تم اساطیری و افسانه ای خود را توسعه یافته است
[ترجمه گوگل]بنی اسرائیل باستان در دوران تبعید خود را در بابل بسیاری از تم اساطیری و افسانه ای خود را توسعه یافته است
9. Laudatory backside is containing a Shenzhen is mythological.
[ترجمه ترگمان]پشت laudatory حاوی یک Shenzhen افسانه ای است
[ترجمه گوگل]پشتیبانی قانونی حاوی شنژن اسطوره ای است
[ترجمه گوگل]پشتیبانی قانونی حاوی شنژن اسطوره ای است
10. Known as Enceladus after the mythological Greek giant, the moon was discovered by astronomer William Herschel in 1789 and is nothing short of a cosmic fantasyland.
[ترجمه ترگمان]ماه توسط ستاره شناس ویلیام هرشل در سال ۱۷۸۹ کشف شد و چیزی کوتاه از یک giant کیهانی نیست
[ترجمه گوگل]ماه بعد از غول اسطوره یونانی شناخته شده به نام انسلادوس، توسط ستاره شناس ویلیام هرشل در سال 1789 کشف شد و چیزی جز فانتزی زمین کیهانی نیست
[ترجمه گوگل]ماه بعد از غول اسطوره یونانی شناخته شده به نام انسلادوس، توسط ستاره شناس ویلیام هرشل در سال 1789 کشف شد و چیزی جز فانتزی زمین کیهانی نیست
11. Alexander's obsession with the mythological Achilles pleases his mother, Queen Olympias.
[ترجمه ترگمان]علاقه الکساندر به آشیل اسطوره ای، مادر او، ملکه Olympias را دوست دارد
[ترجمه گوگل]وسواس اسکندر با اسطوره ای آشیل خوشحال مادرش، ملکه الیمپوس است
[ترجمه گوگل]وسواس اسکندر با اسطوره ای آشیل خوشحال مادرش، ملکه الیمپوس است
12. His paintings include landscapes, mythological and religious subjects, and scenes from common life, called genre pictures.
[ترجمه ترگمان]نقاشی ها عبارتند از: مناظر، موضوعات افسانه ای و مذهبی، و صحنه هایی از زندگی مشترک، به نام تصاویر ژانر
[ترجمه گوگل]نقاشی های او شامل مناظر، اسطوره شناسی و مذاهب و صحنه های زندگی مشترک است که به نام تصاویر ژانر شناخته می شوند
[ترجمه گوگل]نقاشی های او شامل مناظر، اسطوره شناسی و مذاهب و صحنه های زندگی مشترک است که به نام تصاویر ژانر شناخته می شوند
13. Mythological backside is sold in these, have He opportunity after all?
[ترجمه ترگمان]پشت سر همه چی فروخته می شه، بعد از همه چی؟
[ترجمه گوگل]پشتی اسطوره ای در این فروخته شده است، و بعد از همه او فرصت دارد؟
[ترجمه گوگل]پشتی اسطوره ای در این فروخته شده است، و بعد از همه او فرصت دارد؟
14. Like the mythological happy frog in slowly boiling water, Shepelev had not noticed the stink.
[ترجمه ترگمان]مثل یک قورباغه خوشبخت افسانه ای که به آرامی آب جوش اورده بود، متوجه بوی بد بو نشده بود
[ترجمه گوگل]شپلوف، مانند قورباغه خوشحال اسطوره ای در آب آشامیدنی آبی، متوجه این احساس نشد
[ترجمه گوگل]شپلوف، مانند قورباغه خوشحال اسطوره ای در آب آشامیدنی آبی، متوجه این احساس نشد
پیشنهاد کاربران
اسطوره ای
اساطیری
کلمات دیگر: