(قدیمی) رجوع شود به: burden، بار، مسئولیت، باربری، برگردان، بارکردن
burthen
(قدیمی) رجوع شود به: burden، بار، مسئولیت، باربری، برگردان، بارکردن
انگلیسی به فارسی
(قدیمی) رجوع شود به: burden
ببند
انگلیسی به انگلیسی
• burden; weight
burden; weight down with a load
burden; weight down with a load
جملات نمونه
1. Knowledge is no burden [burthen].
[ترجمه ترگمان]آگاهی باری بر دوش نیست [ burthen ]
[ترجمه گوگل]دانش بدون بار است
[ترجمه گوگل]دانش بدون بار است
2. Grading sequence, burthen structures, and the Bouma Sequence are developed in the turbidites sliding structures, which demonstrate obvious features of both the rhythmicity and the cyclicity.
[ترجمه ترگمان]توالی Grading، سازه های بار بار و توالی bouma در ساختارهای لغزشی turbidites توسعه یافته اند که ویژگی های بارز هر دو ساختار rhythmicity و the را نشان می دهند
[ترجمه گوگل]توالی درجه بندی، ساختارهای بورت و توالی Bouma در ساختارهای کشویی turbedites توسعه یافته اند که ویژگی های واضح هر دو ریتمیکیت و cyclicity را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]توالی درجه بندی، ساختارهای بورت و توالی Bouma در ساختارهای کشویی turbedites توسعه یافته اند که ویژگی های واضح هر دو ریتمیکیت و cyclicity را نشان می دهد
3. My tongue cannot unload my heart's great burthen.
[ترجمه ترگمان]زبانم نمی تواند بار سنگینی را بار دیگر خالی کند
[ترجمه گوگل]زبان من نمیتواند بزرگترین قلب من را تخلیه کند
[ترجمه گوگل]زبان من نمیتواند بزرگترین قلب من را تخلیه کند
4. Along with the increment of burthen, the fuel consumption rate of burning mixed fuel was lower than that of burning diesel in diesel engine, the economy was some enhanced.
[ترجمه ترگمان]همراه با افزایش بار بار، میزان مصرف سوخت و سوخت مخلوط شده کم تر از سوخت دیزل در موتور دیزلی بود، اما اقتصاد کمی افزایش یافت
[ترجمه گوگل]در کنار افزایش سوخت و ساز، میزان مصرف سوخت سوخت مخلوط سوخت پایین تر از سوخت دیزل در موتور دیزل بود، اقتصاد تا حدی افزایش یافته بود
[ترجمه گوگل]در کنار افزایش سوخت و ساز، میزان مصرف سوخت سوخت مخلوط سوخت پایین تر از سوخت دیزل در موتور دیزل بود، اقتصاد تا حدی افزایش یافته بود
5. The packings serve the turn of big burthen operation and often plugging operation, and they especially serve the turn of heat exchange operation in tower.
[ترجمه ترگمان]The به نوبت عمل بار سنگین را انجام می دهند و اغلب عملیات را قطع می کنند و به ویژه به نوبت عمل تبادل گرما در برج را انجام می دهند
[ترجمه گوگل]بسته بندی ها به نوبه خود از عملیات بزرگ پیاده سازی می شوند و اغلب عملیات را متصل می کنند و به ویژه به نوبه خود عملیات تبادل گرما در برج را خدمت می کنند
[ترجمه گوگل]بسته بندی ها به نوبه خود از عملیات بزرگ پیاده سازی می شوند و اغلب عملیات را متصل می کنند و به ویژه به نوبه خود عملیات تبادل گرما در برج را خدمت می کنند
6. The ground bore evidence of some heavy burthen having been dragged along it.
[ترجمه ترگمان]روی زمین شواهدی از سنگینی باری بر دوش داشت
[ترجمه گوگل]زمین، شواهدی از برخی از سنگهای سنگین را که در طول آن کششیده شده اند، نشان می دهد
[ترجمه گوگل]زمین، شواهدی از برخی از سنگهای سنگین را که در طول آن کششیده شده اند، نشان می دهد
7. Ever to burthen thine.
[ترجمه ترگمان]تا وقتی که بار خودت رو خسته کنی
[ترجمه گوگل]هرگز تکرار نشدی
[ترجمه گوگل]هرگز تکرار نشدی
8. Our products have characteristic of structure compact, little radial dimension and high burthen capability.
[ترجمه ترگمان]محصولات ما ویژگی های ساختاری ساختار فشرده، کمی شعاعی و قابلیت بار سنگین بار را دارند
[ترجمه گوگل]محصولات ما دارای ساختار جمع و جور، اندکی شعاعی کوچک و توانایی بالتیمور بالا هستند
[ترجمه گوگل]محصولات ما دارای ساختار جمع و جور، اندکی شعاعی کوچک و توانایی بالتیمور بالا هستند
9. The cardiotachometer can incarnate the function of one's heart, reflect the burthen in the training and resume after training.
[ترجمه ترگمان]The می تواند تابع قلب فرد را مجسم کند، بار را در آموزش و ازسر گیری بعد از آموزش منعکس کند
[ترجمه گوگل]Cardiotachometer می تواند عملکرد قلب خود را تجسم، بازتاب در آموزش و پس از آموزش از سر گرفته است
[ترجمه گوگل]Cardiotachometer می تواند عملکرد قلب خود را تجسم، بازتاب در آموزش و پس از آموزش از سر گرفته است
10. And the capacities of compressor could be selected by on-off switch along with the change of burthen of evaporator, which is a main characteristic of the central refrigeration system model.
[ترجمه ترگمان]و ظرفیت کمپرسور را می توان با سوئیچ روشن همراه با تغییر بار استفاده از گرمایی که ویژگی اصلی مدل سیستم خنک کننده مرکزی است انتخاب کرد
[ترجمه گوگل]و ظرفیت کمپرسور را می توان با استفاده از سوئیچ خاموش و خنک کننده با تغییر پساب اواپراتور انتخاب کرد که یکی از ویژگی های اصلی مدل سیستم خنک کننده مرکزی است
[ترجمه گوگل]و ظرفیت کمپرسور را می توان با استفاده از سوئیچ خاموش و خنک کننده با تغییر پساب اواپراتور انتخاب کرد که یکی از ویژگی های اصلی مدل سیستم خنک کننده مرکزی است
11. His yoke is easy ( Chorus ) 3:03 His yoke is easy, and His burthen is light.
[ترجمه ترگمان]یوغ او آسان است (همسرایان)۳: ۰۳ یوغ او آسان است و burthen سبک است
[ترجمه گوگل]یوغ خود را آسان (کوروش) 3 03 یوغ خود را آسان است، و او نور است
[ترجمه گوگل]یوغ خود را آسان (کوروش) 3 03 یوغ خود را آسان است، و او نور است
کلمات دیگر: