بورلینگتون
burlington
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• largest city in vermont (usa); city and port in iowa on the western bank of the mississippi river (usa); city in south ontario (canada)
جملات نمونه
1. It says it will use the Burlington, Massachusetts-based firm's ObjectStore object database for all of its future object-based application development.
[ترجمه ترگمان]این گزارش می گوید که از the، پایگاه داده شییی ObjectStore firm برای همه توسعه کاربرد مبتنی بر شی در آینده استفاده خواهد کرد
[ترجمه گوگل]می گوید که از تمام پایگاه های شی شی ObjectStore شرکت Burlington، واقع در ماساچوست، برای توسعه برنامه های مبتنی بر شئ خود استفاده خواهد کرد
[ترجمه گوگل]می گوید که از تمام پایگاه های شی شی ObjectStore شرکت Burlington، واقع در ماساچوست، برای توسعه برنامه های مبتنی بر شئ خود استفاده خواهد کرد
2. Lord Burlington was a great collector and connoisseur of paintings.
[ترجمه ترگمان]لرد Burlington استاد بزرگ و خبره نقاشی بود
[ترجمه گوگل]لرد بورلینگتون یک گردآورنده و خبره نقاشی بود
[ترجمه گوگل]لرد بورلینگتون یک گردآورنده و خبره نقاشی بود
3. I'd grown fond of Burlington and it was difficult to leave.
[ترجمه ترگمان]من به Burlington علاقه پیدا کرده بودم و رفتن برایم دشوار بود
[ترجمه گوگل]من برلبتون را دوست داشتم و ترک آن مشکل بود
[ترجمه گوگل]من برلبتون را دوست داشتم و ترک آن مشکل بود
4. Burlington said it is considering other candidates to serve as licensed operator of shoe departments in the affected stores after this year.
[ترجمه ترگمان]برلینگتون گفت که در حال بررسی سایر نامزدها برای خدمت به عنوان اپراتور دارای مجوز بخش های کفش در فروشگاه های آسیب دیده پس از سال جاری می باشد
[ترجمه گوگل]برلینگتون گفت که با توجه به نامزدهای دیگری که بعد از این سال به عنوان اپراتور مجاز بخش کفش در فروشگاه های آسیب دیده عمل می کنند،
[ترجمه گوگل]برلینگتون گفت که با توجه به نامزدهای دیگری که بعد از این سال به عنوان اپراتور مجاز بخش کفش در فروشگاه های آسیب دیده عمل می کنند،
5. Nine West currently operates 84 shoe departments in Burlington Coat Factory stores.
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر ۹ استان در حال حاضر ۸۴ بخش کفش را در stores Factory (Factory Factory)مشغول به کار می کنند
[ترجمه گوگل]نه غرب در حال حاضر 84 بخش کفش در فروشگاه Burlington Coat کار می کند
[ترجمه گوگل]نه غرب در حال حاضر 84 بخش کفش در فروشگاه Burlington Coat کار می کند
6. At Burlington I made acquaintance with many principal people of the province.
[ترجمه ترگمان]در Burlington با افراد بسیاری از مردم ایالت آشنا شدم
[ترجمه گوگل]در Burlington من با بسیاری از افراد اصلی استان آشنا شدم
[ترجمه گوگل]در Burlington من با بسیاری از افراد اصلی استان آشنا شدم
7. Montpelier is the capital and Burlington the largest city. Population, 56 96
[ترجمه ترگمان]Montpelier پایتخت و Burlington بزرگ ترین شهر است جمعیت، ۵۶ ۹۶
[ترجمه گوگل]مونپلیه پایتخت و برلینگتون بزرگترین شهر است جمعیت 56 96
[ترجمه گوگل]مونپلیه پایتخت و برلینگتون بزرگترین شهر است جمعیت 56 96
8. "I'm going to buy all the Burlington the bucket shop will let me carry with the money I give him for margin," he said.
[ترجمه ترگمان]او گفت: \" من می خواهم همه Burlington مغازه سطل را بخرم و به من اجازه می دهد تا پولی را که به او می دهم حمل کنم \"
[ترجمه گوگل]او گفت: �من قصد دارم همه ی Burlington را بخرم و این فروشگاه سطل را به من تحویل می دهد
[ترجمه گوگل]او گفت: �من قصد دارم همه ی Burlington را بخرم و این فروشگاه سطل را به من تحویل می دهد
9. Born in September 1789 in Burlington, New Jersey, Cooper grew up in Cooperstown, New York, a frontier settlement that he later dramatized in his novels.
[ترجمه ترگمان]وی در سپتامبر ۱۷۸۹ در Burlington، نیوجرسی به دنیا آمد و در his، نیویورک بزرگ شد
[ترجمه گوگل]کوپر در سپتامبر 1789 در بورلینگتون، نیوجرسی متولد شد، در کووراستونو، نیویورک، یک مجتمع مرزی بود که بعدا در رمانهایش به نمایش گذاشت
[ترجمه گوگل]کوپر در سپتامبر 1789 در بورلینگتون، نیوجرسی متولد شد، در کووراستونو، نیویورک، یک مجتمع مرزی بود که بعدا در رمانهایش به نمایش گذاشت
10. If the merger goes through, the only other major competitor to the combined company would be Burlington Northern Santa Fe.
[ترجمه ترگمان]اگر ادغام تمام شود، تنها رقیب اصلی دیگر شرکت ترکیبی Burlington Santa Northern خواهد بود
[ترجمه گوگل]اگر ادغام ادامه یابد، تنها یکی دیگر از رقیب اصلی شرکت ترکیبی Burlington Northern Santa Fe است
[ترجمه گوگل]اگر ادغام ادامه یابد، تنها یکی دیگر از رقیب اصلی شرکت ترکیبی Burlington Northern Santa Fe است
11. Air fare is not included to the airport in Burlington.
[ترجمه ترگمان]سفر هوایی به فرودگاه در Burlington منتقل نمی شود
[ترجمه گوگل]کرایه تاکسی در فرودگاه برلینگتون موجود نیست
[ترجمه گوگل]کرایه تاکسی در فرودگاه برلینگتون موجود نیست
12. At his house I lay that night, and arrived the next morning at Burlington.
[ترجمه ترگمان]من آن شب در خانه او خوابیدم و صبح روز بعد در Burlington به راه افتادم
[ترجمه گوگل]در خانه اش در آن شب شبانه را سپری می کردم و صبح روز بعد در Burlington وارد شدم
[ترجمه گوگل]در خانه اش در آن شب شبانه را سپری می کردم و صبح روز بعد در Burlington وارد شدم
13. Some women at the University of Vermont, with an undergraduate body that is 55 percent female, sardonically refer to their college town, Burlington, as "Girlington. "
[ترجمه ترگمان]برخی از زنان در دانشگاه ورمونت، با یک نهاد لیسانس که ۵۵ درصد از آن ها زن هستند، به شهر their، Burlington، به عنوان \"Girlington\" مراجعه می کنند
[ترجمه گوگل]بعضی از زنان در دانشگاه ورمونت، با یک دانشکده کارشناسی که 55 درصد زن هستند، به صورت خودجوش به شهر کالج بورلینگتون، به عنوان 'گیلینگتون' مراجعه می کنند '
[ترجمه گوگل]بعضی از زنان در دانشگاه ورمونت، با یک دانشکده کارشناسی که 55 درصد زن هستند، به صورت خودجوش به شهر کالج بورلینگتون، به عنوان 'گیلینگتون' مراجعه می کنند '
14. says Anna Post, spokesperson for the Emily Post Institute, a promoter of etiquette and civility that's based in Burlington, Vt.
[ترجمه ترگمان]آنا پست، سخنگوی موسسه امیلی پستخانه، مروج آداب معاشرت و نزاکت است که در Burlington، vt واقع شده است
[ترجمه گوگل]آنا پست، سخنگوی مؤسسه پست امیلی، یک مؤسسه اخلاق و تمایل است که در Burlington، Vt مستقر است
[ترجمه گوگل]آنا پست، سخنگوی مؤسسه پست امیلی، یک مؤسسه اخلاق و تمایل است که در Burlington، Vt مستقر است
کلمات دیگر: