(روان شناسی) بازتاب شرطی (conditioned response هم می گویند)
conditioned reflex
(روان شناسی) بازتاب شرطی (conditioned response هم می گویند)
انگلیسی به فارسی
(روانشناسی) بازتاب شرطی (conditioned response هم میگویند)
رفلکس مشروط
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• : تعریف: see conditioned response.
• reflex which has been learned by association
مترادف و متضاد
conditioned reaction
Synonyms: acquired reflex, behavior reflex, conditional reaction, conditional reflex, conditional response, conditioned response, conditioned stimulus, trained reflex
جملات نمونه
1. Such a response is a conditioned reflex.
[ترجمه ترگمان]چنین واکنشی یک واکنش شرطی است
[ترجمه گوگل]چنین پاسخی رفلکس شرطی است
[ترجمه گوگل]چنین پاسخی رفلکس شرطی است
2. The speed of establishment of monocular alimentary conditioned reflex and differentiation was studied in 8 rabbits.
[ترجمه ترگمان]سرعت تاسیس of conditioned alimentary و تمایز در ۸ خرگوش مورد مطالعه قرار گرفت
[ترجمه گوگل]سرعت ایجاد رفلکس های تهیه شده در یک رژیم غذایی منوکلراز در 8 خرگوش مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه گوگل]سرعت ایجاد رفلکس های تهیه شده در یک رژیم غذایی منوکلراز در 8 خرگوش مورد بررسی قرار گرفت
3. Conditioned reflex, different from the inherent unconditioned reflex, is an advanced nervous activity gradually developing in human's life.
[ترجمه ترگمان]واکنش Conditioned، که با واکنش unconditioned ذاتی متفاوت است، یک فعالیت عصبی پیشرفته به تدریج در حال توسعه در زندگی انسان است
[ترجمه گوگل]رفلکس تصحیح شده، متفاوت از رفلکس بی قاعده ذاتی، یک فعالیت عصبی پیشرفته است که به تدریج در زندگی انسان گسترش می یابد
[ترجمه گوگل]رفلکس تصحیح شده، متفاوت از رفلکس بی قاعده ذاتی، یک فعالیت عصبی پیشرفته است که به تدریج در زندگی انسان گسترش می یابد
4. The stimulation proprioceptor, preserves the movement conditioned reflex.
[ترجمه ترگمان]محرک تحریک، واکنش شرطی شده را حفظ می کند
[ترجمه گوگل]Proprioceptor تحریک کننده، حفظ رفلکس مطرح شده حرکت است
[ترجمه گوگل]Proprioceptor تحریک کننده، حفظ رفلکس مطرح شده حرکت است
5. These factors and sleep established very strong conditioned reflex, slightly change will affect sleep, so some people change a place it will be difficult to fall asleep.
[ترجمه ترگمان]این عوامل و خواب یک واکنش شرطی شده بسیار قوی ایجاد می کنند، تغییرات اندکی بر خواب تاثیر خواهند گذاشت، بنابراین برخی از مردم محلی را تغییر می دهند که خوابیدن در آن دشوار خواهد بود
[ترجمه گوگل]این عوامل و خواب باعث ایجاد رفلکس بسیار شدید می شود، تغییرات کمی بر خواب تاثیر می گذارد، بنابراین برخی افراد جای خود را عوض می کنند و به سختی می خوابند
[ترجمه گوگل]این عوامل و خواب باعث ایجاد رفلکس بسیار شدید می شود، تغییرات کمی بر خواب تاثیر می گذارد، بنابراین برخی افراد جای خود را عوض می کنند و به سختی می خوابند
6. BDNF in the hippocampus maybe involves in operant conditioned reflex of rats.
[ترجمه ترگمان]BDNF در هیپوکامپ، ممکن است شامل بازتاب شرطی شدن موش ها باشد
[ترجمه گوگل]BDNF در هیپوکامپ احتمالا شامل رفلکس شرطی عمل شده در موش صحرایی است
[ترجمه گوگل]BDNF در هیپوکامپ احتمالا شامل رفلکس شرطی عمل شده در موش صحرایی است
7. Conditioned reflex, Mechanism of learning and memory.
[ترجمه ترگمان]واکنش Conditioned، مکانیزم یادگیری و حافظه
[ترجمه گوگل]رفلکس تصحیح شده، مکانیسم یادگیری و حافظه
[ترجمه گوگل]رفلکس تصحیح شده، مکانیسم یادگیری و حافظه
8. That belongs to conditioned reflex.
[ترجمه ترگمان] این یه واکنش طبیعیه
[ترجمه گوگل]این متعلق به رفلکس مشروط است
[ترجمه گوگل]این متعلق به رفلکس مشروط است
9. Are we to infer from the texts that the pupils do not understand the differences between inborn and conditioned reflexes?
[ترجمه ترگمان]آیا ما باید از متون استنتاج کنیم که دانش آموزان تفاوت بین واکنش های ذاتی و شرطی شده را درک نمی کنند؟
[ترجمه گوگل]آیا ما از متون که دانش آموزان تفاوت های بین رفلکس های مادرزادی و ذهنی را درک نمی کنند، نتیجه می گیریم؟
[ترجمه گوگل]آیا ما از متون که دانش آموزان تفاوت های بین رفلکس های مادرزادی و ذهنی را درک نمی کنند، نتیجه می گیریم؟
10. The results are used to help the teacher to diagnose student deficiencies. extinction See also under learning: conditioned reflex.
[ترجمه ترگمان]از این نتایج برای کمک به معلم برای تشخیص نقص دانش آموزان استفاده می شود خاموش سازی در زیر یادگیری: واکنش شرطی
[ترجمه گوگل]نتایج برای کمک به معلم برای تشخیص کمبود دانش آموزان استفاده می شود انقراض همچنین در رفلکس شرطی یادگیری مشاهده کنید
[ترجمه گوگل]نتایج برای کمک به معلم برای تشخیص کمبود دانش آموزان استفاده می شود انقراض همچنین در رفلکس شرطی یادگیری مشاهده کنید
11. It was assumed that all learning could be reduced to a series of conditioned reflexes.
[ترجمه ترگمان]فرض بر این بود که همه یادگیری را می توان به مجموعه ای از واکنش های مشروط کاهش داد
[ترجمه گوگل]فرض بر این بود که تمام یادگیری می تواند به مجموعه ای از رفلکس های شرطی تبدیل شود
[ترجمه گوگل]فرض بر این بود که تمام یادگیری می تواند به مجموعه ای از رفلکس های شرطی تبدیل شود
12. He hit the deck, moulding himself into the shadow as a matter of conditioned reflex.
[ترجمه ترگمان]او به عرشه ضربه زد و خود را به سایه یک واکنش منظم تبدیل کرد
[ترجمه گوگل]او به عرشه رسید، خودش را به سایه تبدیل کرد به عنوان یک رفلکس شرطی
[ترجمه گوگل]او به عرشه رسید، خودش را به سایه تبدیل کرد به عنوان یک رفلکس شرطی
13. There is an obvious difficulty in explaining all learnt behaviour in terms of conditioned reflexes.
[ترجمه ترگمان]یک مشکل آشکار در توضیح همه رفتار learnt از نظر بازتاب های شرطی شده وجود دارد
[ترجمه گوگل]در توضیح همه رفتارهای آماری از لحاظ رفلکس های شرطی یک مشکل آشکار وجود دارد
[ترجمه گوگل]در توضیح همه رفتارهای آماری از لحاظ رفلکس های شرطی یک مشکل آشکار وجود دارد
14. Objective To study the role of basolateral amygdala in startle conditioned reflex.
[ترجمه ترگمان]هدف مطالعه نقش بادامه در واکنش شرطی startle
[ترجمه گوگل]هدف مطالعه نقش آمیگدال ناحیه پشتی در رفلکس شرطی ناخوشایند
[ترجمه گوگل]هدف مطالعه نقش آمیگدال ناحیه پشتی در رفلکس شرطی ناخوشایند
15. Take advantage of this reflection, we will allow children to form early and late feeding of a conditioned reflex after the stool.
[ترجمه ترگمان]از این انعکاس استفاده کنید، ما به کودکان اجازه می دهیم که زودهنگام و دیرهنگام یک واکنش شرطی بعد از چهار پایه را تشکیل دهند
[ترجمه گوگل]از این بازتاب استفاده کنید، ما اجازه می دهیم که کودکان پس از مدفوع، تغذیه ی اولیه و دیر تغذیه ی یک رفلکس شرطی را ایجاد کنند
[ترجمه گوگل]از این بازتاب استفاده کنید، ما اجازه می دهیم که کودکان پس از مدفوع، تغذیه ی اولیه و دیر تغذیه ی یک رفلکس شرطی را ایجاد کنند
کلمات دیگر: